امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Chummy

ˈtʃʌmi ˈtʃʌmi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
صمیمی، خوش‌مشرب، یار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- She tries hard to be chummy with everyone.
- او سخت می‌کوشد که با همه گرم بگیرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chummy

  1. adjective friendly
    Synonyms:
    affectionate buddy-buddy close confidential constant cozy familiar intimate pally palsy-walsy thick
    Antonyms:
    unfriendly unsociable

ارجاع به لغت chummy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chummy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chummy

لغات نزدیک chummy

پیشنهاد بهبود معانی