Chump

tʃʌmp tʃʌmp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
کنده، تکه بزرگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chump

  1. verb To bite and grind with the teeth
    Synonyms: champ, chew, chomp, crump, crunch, masticate, munch, chaw
  2. noun A mentally dull person
    Synonyms: blockhead, dolt, fool, sucker, clod, dullard, dummkopf, boob, dummy, dunce, numskull, gull, thickhead, goof, dimwit, mark, lunkhead, dumbbell, patsy, dumbo, oaf, fall guy, sap, soft-touch, mug

Idioms

ارجاع به لغت chump

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chump» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chump

لغات نزدیک chump

پیشنهاد بهبود معانی