گذشتهی ساده:
chewedشکل سوم:
chewedسومشخص مفرد:
chewsوجه وصفی حال:
chewingجویدن، خاییدن، تفکر کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Teeth are for chewing.
دندان برای جویدن است.
Chew well before swallowing!
(غذا را) پیش از فرو دادن خوب بجو!
to chew gum
سقز (آدامس) جویدن
He kept chewing at his moustache.
مدام سبیل خود را میجوید.
Some animals chew holes in wood.
بعضی از حیوانات با جویدن چوب در آن سوراخ ایجاد میکنند.
Manoochehr, what problem are you chewing on these days?
منوچهر، این روزها به چه مسئلهای میاندیشی؟
He got chewed out for being late.
بهدلیل دیر آمدن مؤاخذه شد.
bite off more than one can chew
لقمهی بزرگتر از دهان خود برداشتن، بیشتر از توانایی خود کاری را به عهده گرفتن
(عامیانه) گپ زدن، دوستانه حرف زدن
(عامیانه - در مورد ایفای نقش در فیلم و تئاتر و غیره) بیش از حد آب و تاب دادن، زیادهروی کردن
گذشتهی ساده chew در زبان انگلیسی chewed است.
شکل سوم chew در زبان انگلیسی chewed است.
وجه وصفی حال chew در زبان انگلیسی chewing است.
سومشخص مفرد chew در زبان انگلیسی chews است.
کلمهی chew در زبان فارسی به «جویدن» ترجمه میشود.
این فعل به عمل خرد کردن، له کردن یا نرم کردن غذا با دندانها و حرکت فکها اشاره دارد که اولین مرحلهی فرایند هضم در دستگاه گوارش انسان و بسیاری از حیوانات است. جویدن باعث میشود غذا به قطعات کوچکتر تقسیم شود تا بلعیدن و هضم آن آسانتر شود.
از منظر زیستشناسی، chew نقشی حیاتی در فرآیند گوارش ایفا میکند؛ زیرا با خرد کردن مواد غذایی و مخلوط کردن آنها با بزاق دهان، امکان تجزیهی بهتر و جذب مؤثرتر مواد مغذی فراهم میگردد. حرکتهای فک در جویدن باعث تحریک ترشح بزاق میشود که آنزیمهایی در آن وجود دارند که شروع فرایند تجزیه نشاستهها را بر عهده دارند. این فرآیند اولیه، کلید سلامت دستگاه گوارش و بهبود جذب غذا است.
در زبان انگلیسی، chew علاوه بر معنای اصلی فیزیکی، گاهی به صورت استعاری به کار میرود؛ برای مثال وقتی گفته میشود «chew over a problem» یعنی «به دقت فکر کردن یا تأمل کردن درباره یک مسئله». این کاربرد مجازی به معنای «جویدن» به مفهوم کند و عمیق فکر کردن نسبت داده شده است.
از لحاظ فرهنگی و رفتاری، جویدن نقش مهمی در عادات غذایی و حتی ارتباطات اجتماعی دارد. در بسیاری از فرهنگها، نحوهی جویدن و رفتار هنگام غذا خوردن معیارهایی برای ادب و آداب معاشرت محسوب میشود. همچنین برخی افراد در شرایط استرس یا تمرکز شدید عادت به جویدن مداد، آدامس یا اشیاء دیگر دارند که این رفتارها میتوانند به عنوان واکنشی روانی تعبیر شوند.
فعل chew بیانگر یکی از ابتداییترین و مهمترین عملکردهای فیزیولوژیکی بدن است که تأثیر زیادی بر سلامت کلی انسان دارد. این واژه به سادگی، ولی با اهمیت بسیار، فرآیند پیچیدهای را توصیف میکند که پایه و اساس تغذیه و بقای انسان است. آگاهی از نقش جویدن و اهمیت آن میتواند به بهبود عادات غذایی و سلامت عمومی کمک کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chew» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chew