آخرین به‌روزرسانی:

Munch

mʌntʃ mʌntʃ mʌntʃ mʌntʃ mʌntʃ

گذشته‌ی ساده:

munched

شکل سوم:

munched

سوم‌شخص مفرد:

munches

وجه وصفی حال:

munching

معنی و نمونه‌جمله‌ها

جویدن، چیزهای جویدنی، ملچ‌ملوچ کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

A cow was munching clover in a field.

گاوی در یک کشتزار لف‌لف‌کنان شبدر می‌خورد.

... at times (the camel) munches and at other times it eats slowly

... گهی لف‌لف خورد گه دانه‌دانه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد munch

  1. verb chew, eat
    Synonyms:
    eat bite crunch chomp crush mash grind smash press soften break up masticate scrunch ruminate

سوال‌های رایج munch

گذشته‌ی ساده munch چی میشه؟

گذشته‌ی ساده munch در زبان انگلیسی munched است.

شکل سوم munch چی میشه؟

شکل سوم munch در زبان انگلیسی munched است.

وجه وصفی حال munch چی میشه؟

وجه وصفی حال munch در زبان انگلیسی munching است.

سوم‌شخص مفرد munch چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد munch در زبان انگلیسی munches است.

ارجاع به لغت munch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «munch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/munch

لغات نزدیک munch

پیشنهاد بهبود معانی