آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
    آخرین به‌روزرسانی:

    Munchies

    ˈmʌntʃiz ˈmʌntʃiz

    معنی munchies

    plural

    (عامیانه) تنقلات، خوراکی جزئی (مانند چیپس و غیره)

    plural

    (عامیانه) (با: the) میل به تنقلات

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت munchies

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «munchies» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/munchies

    لغات نزدیک munchies

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    dope carry-cot bassinet final whistle man of the match group stage long ball short ball sliding tackle the away goals rule the Champions League soccer ball penalty box goal kick the offside rule کاهو شیاف کلاغ بیمه سکانس انتگرال رختخواب مادرزن گلابی مهندس گلدان ترازو انجیر دنیا آسمان