صفت تفضیلی:
more mundaneصفت عالی:
most mundaneعادی، معمولی، پیشپاافتاده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The office job was mundane.
کار اداری معمولی بود.
The mundane tasks of cleaning and doing laundry can sometimes feel never-ending.
کارهای پیشپاافتادهی تمیز کردن و شستن لباسها گاهیاوقات میتواند پایانناپذیر باشد.
دنیوی، اینجهانی، مادی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The protagonist in the novel was tired of her mundane existence.
قهرمان رمان از وجود دنیویاش خسته شده بود.
She found solace in escaping from her mundane existence through reading fantasy novels.
او با خواندن رمانهای فانتزی آرامش خود را در فرار از وجود اینجهانیاش یافت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mundane» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mundane