صفت تفضیلی:
more lowlyصفت عالی:
most lowlyخوار، دون، پست، صغیر، افتاده، فروتن، بیادب، بهطور پست
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a lowly employee
یک کارمند دونپایه
They were taught to be lowly.
به آنها آموخته بودند که فروتن باشند.
He bowed lowly before her.
با فرومایگی جلو او خم شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lowly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lowly