با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Lowly

ˈloʊli ˈləʊli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more lowly
  • صفت عالی:

    most lowly

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
خوار، دون، پست، صغیر، افتاده، فروتن، بی‌ادب، به‌طور پست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- a lowly employee
- یک کارمند دون‌پایه
- They were taught to be lowly.
- به آن‌ها آموخته بودند که فروتن باشند.
- He bowed lowly before her.
- با فرومایگی جلو او خم شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lowly

  1. adjective inferior, plain
    Synonyms: average, base, baseborn, cast down, common, commonplace, docile, dutiful, everyday, gentle, humble, ignoble, low, lowborn, mean, meek, menial, mild, modest, mundane, obscure, obsequious, ordinary, plebeian, poor, proletarian, prosaic, retiring, reverential, servile, simple, submissive, subordinate, unassuming, unpretentious, withdrawing
    Antonyms: higher, lofty, noble, pretentious, superior

لغات هم‌خانواده lowly

ارجاع به لغت lowly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lowly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lowly

لغات نزدیک lowly

پیشنهاد بهبود معانی