پوشاک موکاسین (نوعی کفش چرمی که پاشنه ندارد)
She slipped on her moccasins and headed out the door.
موکاسینش را پوشید و از در بیرون رفت.
The moccasin was incredibly comfortable and easy to wear.
موکاسین بسیار راحت و پوشیدن آن آسان بود.
جانورشناسی موکاسین (نوعی مار نیمهآبزی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bite of a moccasin can be deadly.
نیش موکاسین میتواند کشنده باشد.
He was bitten by a moccasin while walking near the river.
هنگام راه رفتن در نزدیکی رودخانه موکاسین او را گاز گرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «moccasin» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/moccasin