زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Baseborn

معنی baseborn | جمله با baseborn

adjective

حرام‌زاده، پست، فرومایه، بدگهر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Even though he was baseborn, he gained wealth and position.

با آنکه اصل و نسبی نداشت به جاه و مقام رسید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد baseborn

  1. adjective born to parents who are not married to each other
    Synonyms:
    illegitimate bastard unlawful natural spurious misbegotten
  1. adjective lacking high station or birth
    Synonyms:
    common lowly humble base mean vulgar ignoble plebeian unwashed declassed déclassé shabby-genteel

ارجاع به لغت baseborn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «baseborn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/baseborn

لغات نزدیک baseborn

پیشنهاد بهبود معانی