شکل جمع:
bastardsناپسند حرامزاده، نامرد، پستفطرت، عوضی، بیشرف
I trusted him, and the bastard just walked away.
بهش اعتماد کردم و اون نامرد فقط گذاشت رفت.
That bastard stole my idea and got all the credit.
اون عوضی ایدهی من رو دزدید و همهی اعتبار رو گرفت.
قدیمی حرامزاده، فرزند نامشروع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Javad was the bastard son of Hajji Kamooee.
جواد فرزند نامشروع حاجی کامویی بود.
Being a bastard carried a strong social stigma in the past.
در گذشته، حرامزاده بودن با ننگ اجتماعی شدیدی همراه بود.
Gneiss is called bastard granite.
گنیس را سنگ خارای نامرغوب مینامند.
bastard dogs
سگهای غیراصیل
a bastard bolt
مهرهی ناجور (که به هیچ نمیخورد)
a bastard car
اتومبیل بدساخت
شکل جمع bastard در زبان انگلیسی bastards است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bastard» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bastard