آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ مرداد ۱۴۰۴

    Bastard

    ˈbæstərd ˈbɑːstəd / / ˈbæ-

    شکل جمع:

    bastards

    معنی bastard | جمله با bastard

    noun countable

    ناپسند حرام‌زاده، نامرد، پست‌فطرت، عوضی، بی‌شرف

    I trusted him, and the bastard just walked away.

    بهش اعتماد کردم و اون نامرد فقط گذاشت رفت.

    That bastard stole my idea and got all the credit.

    اون عوضی ایده‌‌ی من رو دزدید و همه‌‌ی اعتبار رو گرفت.

    noun countable

    قدیمی حرام‌زاده، فرزند نامشروع

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    Javad was the bastard son of Hajji Kamooee.

    جواد فرزند نامشروع حاجی کامویی بود.

    Being a bastard carried a strong social stigma in the past.

    در گذشته، حرام‌زاده بودن با ننگ اجتماعی شدیدی همراه بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Gneiss is called bastard granite.

    گنیس را سنگ خارای نامرغوب می‌نامند.

    bastard dogs

    سگهای غیراصیل

    a bastard bolt

    مهره‌ی ناجور (که به هیچ نمی‌خورد)

    a bastard car

    اتومبیل بدساخت

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bastard

    1. noun an illegitimate child
      Synonyms:
      illegitimate child whoreson love-child illegitimate natural child spurious issue adulterated artificial bantling bar-sinister baseborn fake by-blow child born out of wedlock false fatherless galley nullius filius (Latin) hybrid dickhead Sunday's child shit impure mother fucker lowbred mamzer (mosaiclaw) jasper mongrel scoundrel prick spurious meanie son-of-a-bitch shithead sob shitheel stinkard turd
      Antonyms:
      legitimate
    1. noun a rascal
      Synonyms:
      rascal scoundrel ne'er-do-well cheat son of a bitch or SOB stinker mongrel rat fink ratfink heel
    1. adjective illegitimate
      Synonyms:
      false fake phony ungenuine counterfeit baseborn adulterated spurious sham imperfect inferior impure mixed mongrel irregular illegitimate misbegotten misborn suppositious
      Antonyms:
      legitimate

    سوال‌های رایج bastard

    شکل جمع bastard چی میشه؟

    شکل جمع bastard در زبان انگلیسی bastards است.

    ارجاع به لغت bastard

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bastard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bastard

    لغات نزدیک bastard

    • - bast
    • - basta
    • - bastard
    • - bastardization
    • - bastardize
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.