گذشتهی ساده:
cheatedشکل سوم:
cheatedسومشخص مفرد:
cheatsوجه وصفی حال:
cheatingشکل جمع:
cheatsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
محروم کردن از، (در اثر جهل یا اشتباه) از دست دادن
احساس محرومیت یا مغبون شدگی کردن
از مرگ فرار کردن، سر ملکالموت کلاه گذاشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cheat» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cheat