آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Sting

    stɪŋ stɪŋ

    گذشته‌ی ساده:

    stung

    شکل سوم:

    stung

    سوم‌شخص مفرد:

    stings

    وجه وصفی حال:

    stinging

    شکل جمع:

    stings

    معنی sting | جمله با sting

    noun verb - transitive adverb

    نیش، زخم نیش، خلش، سوزش، گزیدن، تیر کشیدن، نیش زدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    A bee stung him.

    زنبور او را گزید.

    A scorpion stings but a dog bites.

    عقرب نیش می‌زند؛ ولی سگ گاز می‌گیرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Nettles sting skin.

    گزنه پوست را به سوزش می‌آورد.

    The cold wind was stinging their faces.

    باد سرد صورت آن‌ها را به سوزش درآورده بود.

    Ginger stings the mouth.

    زنجبیل دهان را می‌سوزاند.

    The smoke was stinging my eyes.

    دود داشت چشمانم را می‌سوزاند.

    Zarry stung him with sharp reproach.

    زری با سرزنش شدید او را آزار داد.

    He was stung by remorse.

    پشیمانی او را رنج می‌داد.

    He never went to the store that had stung him.

    هرگز به مغازه‌ای که به او گران‌فروشی کرده بود، نرفت.

    Her words stung us into action.

    حرف‌های او ما را تحریک به اقدام کرد.

    His cheeks were stinging from the teacher's slaps.

    گونه‌هایش از سیلی‌های معلم می‌سوخت.

    My tongue is stinging.

    زبانم می‌سوزد.

    the scorpion's sting is not out of malice ...

    نیش عقرب نه از ره کین است ...

    Wash the sting with alcohol.

    جای نیش را با الکل شستشو بده.

    the sting of a cut

    سوزش بریدگی

    criticism with much sting in it

    انتقاد بسیار نیش‌دار

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sting

    1. verb prick, pain
      Synonyms:
      hurt injure wound bite burn poke prickle tingle smart needle pique electrify inspire

    سوال‌های رایج sting

    گذشته‌ی ساده sting چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده sting در زبان انگلیسی stung است.

    شکل سوم sting چی میشه؟

    شکل سوم sting در زبان انگلیسی stung است.

    شکل جمع sting چی میشه؟

    شکل جمع sting در زبان انگلیسی stings است.

    وجه وصفی حال sting چی میشه؟

    وجه وصفی حال sting در زبان انگلیسی stinging است.

    سوم‌شخص مفرد sting چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد sting در زبان انگلیسی stings است.

    ارجاع به لغت sting

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sting

    لغات نزدیک sting

    • - stimy
    • - stined glass
    • - sting
    • - stinger
    • - stinging hair
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.