با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Sting

stɪŋ stɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    stung
  • شکل سوم:

    stung
  • سوم شخص مفرد:

    stings
  • وجه وصفی حال:

    stinging
  • شکل جمع:

    stings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive adverb
    نیش، زخم نیش، خلش، سوزش، گزیدن، تیر کشیدن، نیش زدن
    • - A bee stung him.
    • - زنبور او را گزید.
    • - A scorpion stings but a dog bites.
    • - عقرب نیش می‌زند؛ ولی سگ گاز می‌گیرد.
    • - Nettles sting skin.
    • - گزنه پوست را به سوزش می‌آورد.
    • - The cold wind was stinging their faces.
    • - باد سرد صورت آن‌ها را به سوزش درآورده بود.
    • - Ginger stings the mouth.
    • - زنجبیل دهان را می‌سوزاند.
    • - The smoke was stinging my eyes.
    • - دود داشت چشمانم را می‌سوزاند.
    • - Zarry stung him with sharp reproach.
    • - زری با سرزنش شدید او را آزار داد.
    • - He was stung by remorse.
    • - پشیمانی او را رنج می‌داد.
    • - He never went to the store that had stung him.
    • - هرگز به مغازه‌ای که به او گران‌فروشی کرده بود، نرفت.
    • - Her words stung us into action.
    • - حرف‌های او ما را تحریک به اقدام کرد.
    • - His cheeks were stinging from the teacher's slaps.
    • - گونه‌هایش از سیلی‌های معلم می‌سوخت.
    • - My tongue is stinging.
    • - زبانم می‌سوزد.
    • - the scorpion's sting is not out of malice ...
    • - نیش عقرب نه از ره کین است ...
    • - Wash the sting with alcohol.
    • - جای نیش را با الکل شستشو بده.
    • - the sting of a cut
    • - سوزش بریدگی
    • - criticism with much sting in it
    • - انتقاد بسیار نیش‌دار
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد sting

  1. verb prick, pain
    Synonyms: bite, burn, electrify, hurt, injure, inspire, needle, pique, poke, prickle, smart, tingle, wound

ارجاع به لغت sting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sting

لغات نزدیک sting

پیشنهاد بهبود معانی