آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Injure

    ˈɪndʒər ˈɪndʒə

    گذشته‌ی ساده:

    injured

    شکل سوم:

    injured

    سوم‌شخص مفرد:

    injures

    وجه وصفی حال:

    injuring

    معنی injure | جمله با injure

    verb - transitive B1

    آسیب زدن، صدمه ی جسمی وارد کردن، گزند رساندن، صدمه زدن، آسیب رساندن، مصدوم کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    His hand was injured in a car accident.

    دست او در تصادف ماشین آسیب دید.

    Cigarettes can injure your health.

    سیگار می‌تواند به تندرستی شما صدمه بزند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She fell but was not injured.

    او افتاد؛ ولی گزندی ندید.

    (احساسات یا غرور و غیره) جریحه دار کردن، آزردن، لطمه زدن، خسارت وارد آوردن، زیان زدن، اجحاف کردن به، ناروا کردن، ستم کردن، اسیب زدن به، ازار رساندن به

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    Those actions injured the bank's reputation.

    آن کارها به شهرت بانک لطمه زد.

    The team's defeat injured their pride.

    شکست تیم غرور آنان را جریحه‌دار کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The teacher's harsh words injured my feelings for weeks.

    حرف‌های نکوهش‌آمیز معلم هفته‌ها احساسات مرا می‌آزرد.

    The injured husband sued for divorce.

    شوهر ستمدیده درخواست طلاق کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد injure

    1. verb hurt, harm
      Synonyms:
      harm damage impair wound abuse maltreat mar spoil ruin disable weaken distress grieve pain torment torture mangle maim batter cripple deface disfigure distort blemish tarnish undermine vitiate prejudice aggrieve pique shake up foul up foul do in cut up hack up draw blood blight break contort deform total wax
      Antonyms:
      help aid assist heal cure fix mend

    لغات هم‌خانواده injure

    • noun
      injury
    • adjective
      injured, injurious
    • verb - transitive
      injure

    سوال‌های رایج injure

    گذشته‌ی ساده injure چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده injure در زبان انگلیسی injured است.

    شکل سوم injure چی میشه؟

    شکل سوم injure در زبان انگلیسی injured است.

    وجه وصفی حال injure چی میشه؟

    وجه وصفی حال injure در زبان انگلیسی injuring است.

    سوم‌شخص مفرد injure چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد injure در زبان انگلیسی injures است.

    ارجاع به لغت injure

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «injure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/injure

    لغات نزدیک injure

    • - injunction
    • - injunctive
    • - injure
    • - injured
    • - injured people
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.