گذشتهی ساده:
vitiatedشکل سوم:
vitiatedسومشخص مفرد:
vitiatesوجه وصفی حال:
vitiatingفاسد کردن، تباه کردن، معیوب ساختن، خراب کردن، ناپاک ساختن، فاسد شدن، تباه شدن، بیاثر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Exaggeration has vitiated his style of writing.
مبالغه سبک نگارش او را معیوب کرده است.
He is vitiated by luxury.
تجملات او را فاسد کرده است.
Fraud vitiates a contract.
تقلب موجب ابطال قرارداد میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vitiate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vitiate