امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Debase

dɪˈbeɪs dɪˈbeɪs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
مقام کسی را پایین بردن، پست کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Greed had debased his character.
- حرص و آز شخصیت او را پست کرده بود.
- The quality of life is debased by such governmental policies.
- چنین سیاست‌هایی از جانب دولت، کیفیت زندگی (مردم) را پایین می‌برد.
- Don't debase yourself by asking for money!
- با درخواست پول خود را خوار و خفیف نکن!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد debase

  1. verb degrade, shame
    Synonyms:
    abase bemean cast down cheapen corrupt cripple debauch debilitate demean demoralize deprave devaluate devalue disable disgrace dishonor drag down dump on enfeeble fluff off humble humiliate lower put away put down reduce sap shoot down sink take down take down a peg undermine weaken
    Antonyms:
    elevate honor laud praise upgrade value
  1. verb adulterate
    Synonyms:
    abase animalize bastardize bestialize contaminate corrupt damage defile depreciate doctor dope up impair load pervert pollute sophisticate spoil taint vitiate weight worsen
    Antonyms:
    clean clear enhance improve purify

Collocations

ارجاع به لغت debase

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «debase» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/debase

لغات نزدیک debase

پیشنهاد بهبود معانی