گذشتهی ساده:
depreciatedشکل سوم:
depreciatedسومشخص مفرد:
depreciatesوجه وصفی حال:
depreciatingاقتصاد کمبها کردن، نابود کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Some cars depreciate quickly.
برخی اتومبیلها زود از ارزش میافتند.
a depreciating currency
پولی که ارزش آن در حال نزول است
The price of gold has depreciated.
قیمت طلا پایین رفته است.
depreciated
مستهلکشده
Sultan Mahmood began depreciating Ferdowsi's work.
سلطان محمود شروع به ناچیز شمردن کار فردوسی کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «depreciate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/depreciate