آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Overrate

ˌoʊvəˈreɪt ˌəʊvəˈreɪt

معنی overrate | جمله با overrate

verb - transitive

زیاد برآورد کردن، زیاد اهمیت دادن به

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

As a writer , she has been much overrated.

درباره‌ی او به‌عنوان نویسنده بیش‌ازحد مبالغه شده است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد overrate

  1. verb assign too much value, importance
    Synonyms:
    overestimate overvalue exaggerate magnify overpraise build up oversell overassess overreckon make too much of think too much of assess too highly rate too highly overprize think too highly of expect too much of overesteem
    Antonyms:

لغات هم‌خانواده overrate

  • verb - transitive
    rate, overrate

ارجاع به لغت overrate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overrate

لغات نزدیک overrate

پیشنهاد بهبود معانی