Rating

ˈreɪtɪŋ ˈreɪtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    rated
  • شکل سوم:

    rated
  • سوم‌شخص مفرد:

    rates
  • شکل جمع:

    ratings

معنی

noun C1
سرزنش، دسته‌بندی، درجه، رتبه، نرخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rating

  1. noun grade
    Synonyms: appraisal, assessment, category, class, classification, degree, judgment, level, mark, order, rank, score, standard, tier, valuation

لغات هم‌خانواده rating

ارجاع به لغت rating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rating

لغات نزدیک rating

پیشنهاد بهبود معانی