شکل جمع:
degreesدرجه، مقدار، رتبه، پایه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
a high degree of interest
علاقهی زیاد
He was not in the slightest degree afraid.
او اصلاً نمیترسید.
Everyone contributed to victory in his degree.
هرکسی به سهم خود در پیروزی نقش داشت.
degree of participation
میزان مشارکت
a man of low degree
مرد دونپایه
دیپلم یا درجه تحصیل، مدرک دانشگاهی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a bachelor's degree
درجهی لیسانس
a degree holder
دارندهی مدرک دانشگاهی
ریاضی درجه
A right angle has 90 degrees.
زاویهی قائمه نود درجه است.
دستور زبان درجه یا صفت تفضیلی و عالی و مطلق
آموزش دستور زبان انگلیسی از مبتدی تا پیشرفته
comparative degree and superlative degree
صفت تفضیلی و صفت عالی
the degree of proposition likelihood
درجهی درستنمایی گزاره
پزشکی میزان سوختگی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
burns of the third degree
سوختگی درجه سه
حقوق میزان وخامت گناه یا جنایت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
second degree manslaughter
قتل غیرعمدی
Murder has increased to an alarming degree.
آدمکشی به حد نگرانکنندهای زیاد شده است.
فیزیک درجهی میزان الحراره و انواع سنجههای دیگر
کمکم، به درجات
(انگلیس) 1- به میزان زیاد 2- تا اندازهای
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «degree» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/degree