آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ مرداد ۱۴۰۴

    Degree

    dɪˈɡriː dɪˈɡriː

    شکل جمع:

    degrees

    معنی degree | جمله با degree

    noun countable uncountable B2

    میزان، درجه، سطح، حد، مقدار، رتبه، پایه، اندازه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    The weather reached a dangerous degree of heat.

    هوا به حد خطرناکی از گرما رسید.

    You need to handle this task with a certain degree of care.

    شما باید این کار را با مقدار مشخصی از دقت انجام دهید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He was not in the slightest degree afraid.

    او اصلاً نمی‌ترسید.

    Everyone contributed to victory in his degree.

    هرکسی به سهم خود در پیروزی نقش داشت.

    Murder has increased to an alarming degree.

    آدم‌کشی به حد نگران‌کننده‌ای زیاد شده است.

    a high degree of interest

    علاقه‌ی زیاد

    degree of participation

    میزان مشارکت

    a man of low degree

    مرد دون‌پایه

    comparative degree and superlative degree

    صفت تفضیلی و صفت عالی

    the degree of proposition likelihood

    درجه‌ی درست‌نمایی گزاره

    noun countable A2

    ریاضی فیزیک درجه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The plane climbed at a steep angle of 30 degrees.

    هواپیما با زاویه‌ی تند ۳۰ درجه اوج گرفت.

    He adjusted the thermostat to 22 degrees.

    او ترموستات را روی ۲۲ درجه تنظیم کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    A right angle has 90 degrees.

    زاویه‌ی قائمه نود درجه است.

    noun countable B1

    درجه‌ی تحصیل، مدرک دانشگاهی

    A master’s degree usually takes two years to complete.

    مدرک کارشناسی ارشد معمولاً دو سال طول می‌کشد تا تکمیل شود.

    Many jobs require a degree in engineering or a related field.

    بسیاری از شغل‌ها نیاز به مدرک دانشگاهی در مهندسی یا رشته‌ای مرتبط دارند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a bachelor's degree

    درجه‌ی لیسانس

    a degree holder

    دارنده‌ی مدرک دانشگاهی

    suffix

    (degree-) درجه، سطح، شدت، مرتبه، گرید

    He suffered third-degree burns in the accident.

    او در حادثه دچار سوختگی درجه‌ی سوم شد.

    Some crimes are categorized from first-degree to fifth-degree depending on severity.

    برخی جرایم بسته به‌شدت از درجه‌ی اول تا درجه‌ی پنجم دسته‌بندی می‌شوند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    second degree manslaughter

    قتل غیرعمدی

    burns of the third degree

    سوختگی درجه سه

    suffix

    (degree-) درجه

    The slope of the roof is about 30 degrees.

    شیب سقف، حدود ۳۰ درجه است.

    Set the oven to 350 degrees Fahrenheit.

    فر را روی ۳۵۰ درجه‌ی فارنهایت تنظیم کنید.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد degree

    1. noun unit of measurement
      Synonyms:
      amount quantity size extent range rate scale standard level period space length limit reach mark point proportion ratio intensity division dimension gauge caliber height amplitude interval grade line stage term step link scope rung tier notch plane shade quality severity gradation stair stint tenor
    1. noun recognition of achievement; rank or grade of position
      Synonyms:
      status standing rank position level grade quality honor distinction class order point approval caliber magnitude range standard credit strength scope height potency sort quantity compass stage reach approval eminence dignity credentials testimonial sheepskin shingle baccalaureate dignification testimony

    Collocations

    by degrees

    کم‌کم، به درجات

    to a degree

    (انگلیس) 1- به میزان زیاد 2- تا اندازه‌ای

    to a certain extent (or degree)

    تا اندازه‌ای، به مقدار معینی

    be awarded a degree

    مدرک [دانشگاهی] دریافت کردن، به او مدرک [دانشگاهی] اعطا شدن

    degree of uncertainty

    درجه عدم قطعیت

    Collocations بیشتر

    do a degree

    مدرک گرفتن / تحصیل کردن (در یک رشته)

    get a degree

    مدرک گرفتن

    obtain a degree

    مدرک گرفتن، فارغ التحصیل شدن

    study for a degree

    برای گرفتن مدرک درس خواندن

    take a degree

    مدرک گرفتن (بیشتر در بریتانیا رایج است - معادل obtain a degree)

    amazing degree of accuracy

    درجه شگفت‌انگیزی از دقت

    Idioms

    to the nth degree (or power)

    1- به مقدار نامحدود، به توان نامحدود، به میزان بیکران 2- به شدت

    سوال‌های رایج degree

    شکل جمع degree چی میشه؟

    شکل جمع degree در زبان انگلیسی degrees است.

    ارجاع به لغت degree

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «degree» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/degree

    لغات نزدیک degree

    • - degraded
    • - degrading
    • - degree
    • - degree of uncertainty
    • - degree-day
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.