امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Degree

dɪˈɡriː dɪˈɡriː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    degrees

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
درجه، مقدار، رتبه، پایه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a high degree of interest
- علاقه‌ی زیاد
- He was not in the slightest degree afraid.
- او اصلاً نمی‌ترسید.
- Everyone contributed to victory in his degree.
- هرکسی به سهم خود در پیروزی نقش داشت.
- degree of participation
- میزان مشارکت
- a man of low degree
- مرد دون‌پایه
noun
دیپلم یا درجه تحصیل، مدرک دانشگاهی
- a bachelor's degree
- درجه‌ی لیسانس
- a degree holder
- دارنده‌ی مدرک دانشگاهی
noun countable
ریاضی درجه
- A right angle has 90 degrees.
- زاویه‌ی قائمه نود درجه است.
noun
دستور زبان درجه یا صفت تفضیلی و عالی و مطلق
- comparative degree and superlative degree
- صفت تفضیلی و صفت عالی
- the degree of proposition likelihood
- درجه‌ی درست‌نمایی گزاره
noun
پزشکی میزان سوختگی
- burns of the third degree
- سوختگی درجه سه
noun
حقوق میزان وخامت گناه یا جنایت
- second degree manslaughter
- قتل غیرعمدی
- Murder has increased to an alarming degree.
- آدم‌کشی به حد نگران‌کننده‌ای زیاد شده است.
noun countable
فیزیک درجه‌ی میزان الحراره و انواع سنجه‌های دیگر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد degree

  1. noun unit of measurement
    Synonyms: amount, amplitude, caliber, dimension, division, expanse, extent, gauge, gradation, grade, height, intensity, interval, length, limit, line, link, mark, notch, period, plane, point, proportion, quality, quantity, range, rate, ratio, reach, rung, scale, scope, severity, shade, size, space, stage, stair, standard, step, stint, strength, tenor, term, tier
  2. noun recognition of achievement; rank or grade of position
    Synonyms: approbation, approval, baccalaureate, caliber, class, compass, credentials, credit, dignification, dignity, distinction, eminence, grade, height, honor, level, magnitude, order, pitch, point, position, potency, qualification, quality, quantity, range, rank, reach, scope, sheepskin, shingle, sort, stage, standard, standing, station, status, strength, testimonial, testimony

Collocations

  • by degrees

    کم‌کم، به درجات

  • to a degree

    (انگلیس) 1- به میزان زیاد 2- تا اندازه‌ای

ارجاع به لغت degree

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «degree» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/degree

لغات نزدیک degree

پیشنهاد بهبود معانی