آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Degree

dɪˈɡriː dɪˈɡriː

شکل جمع:

degrees

معنی degree | جمله با degree

noun countable uncountable B2

میزان، درجه، سطح، حد، مقدار، رتبه، پایه، اندازه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

The weather reached a dangerous degree of heat.

هوا به حد خطرناکی از گرما رسید.

You need to handle this task with a certain degree of care.

شما باید این کار را با مقدار مشخصی از دقت انجام دهید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He was not in the slightest degree afraid.

او اصلاً نمی‌ترسید.

Everyone contributed to victory in his degree.

هرکسی به سهم خود در پیروزی نقش داشت.

Murder has increased to an alarming degree.

آدم‌کشی به حد نگران‌کننده‌ای زیاد شده است.

a high degree of interest

علاقه‌ی زیاد

degree of participation

میزان مشارکت

a man of low degree

مرد دون‌پایه

comparative degree and superlative degree

صفت تفضیلی و صفت عالی

the degree of proposition likelihood

درجه‌ی درست‌نمایی گزاره

noun countable A2

ریاضی فیزیک درجه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The plane climbed at a steep angle of 30 degrees.

هواپیما با زاویه‌ی تند ۳۰ درجه اوج گرفت.

He adjusted the thermostat to 22 degrees.

او ترموستات را روی ۲۲ درجه تنظیم کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

A right angle has 90 degrees.

زاویه‌ی قائمه نود درجه است.

noun countable B1

درجه‌ی تحصیل، مدرک دانشگاهی

A master’s degree usually takes two years to complete.

مدرک کارشناسی ارشد معمولاً دو سال طول می‌کشد تا تکمیل شود.

Many jobs require a degree in engineering or a related field.

بسیاری از شغل‌ها نیاز به مدرک دانشگاهی در مهندسی یا رشته‌ای مرتبط دارند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a bachelor's degree

درجه‌ی لیسانس

a degree holder

دارنده‌ی مدرک دانشگاهی

suffix

(degree-) درجه، سطح، شدت، مرتبه، گرید

He suffered third-degree burns in the accident.

او در حادثه دچار سوختگی درجه‌ی سوم شد.

Some crimes are categorized from first-degree to fifth-degree depending on severity.

برخی جرایم بسته به‌شدت از درجه‌ی اول تا درجه‌ی پنجم دسته‌بندی می‌شوند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

second degree manslaughter

قتل غیرعمدی

burns of the third degree

سوختگی درجه سه

suffix

(degree-) درجه

The slope of the roof is about 30 degrees.

شیب سقف، حدود ۳۰ درجه است.

Set the oven to 350 degrees Fahrenheit.

فر را روی ۳۵۰ درجه‌ی فارنهایت تنظیم کنید.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد degree

Collocations

by degrees

کم‌کم، به درجات

to a degree

(انگلیس) 1- به میزان زیاد 2- تا اندازه‌ای

to a certain extent (or degree)

تا اندازه‌ای، به مقدار معینی

be awarded a degree

مدرک [دانشگاهی] دریافت کردن، به او مدرک [دانشگاهی] اعطا شدن

degree of uncertainty

درجه عدم قطعیت

Collocations بیشتر

do a degree

مدرک گرفتن / تحصیل کردن (در یک رشته)

get a degree

مدرک گرفتن

obtain a degree

مدرک گرفتن، فارغ التحصیل شدن

study for a degree

برای گرفتن مدرک درس خواندن

take a degree

مدرک گرفتن (بیشتر در بریتانیا رایج است - معادل obtain a degree)

amazing degree of accuracy

درجه شگفت‌انگیزی از دقت

Idioms

to the nth degree (or power)

1- به مقدار نامحدود، به توان نامحدود، به میزان بیکران 2- به شدت

سوال‌های رایج degree

شکل جمع degree چی میشه؟

شکل جمع degree در زبان انگلیسی degrees است.

ارجاع به لغت degree

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «degree» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/degree

لغات نزدیک degree

پیشنهاد بهبود معانی