فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Status

ˈsteɪtəs / / ˈstæ- ˈsteɪtəs

شکل جمع:

statuses

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1

وضع، وضعیت، حالت، حال

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

the status of a minor

وضعیت قانونی یک شخص صغیر

a status report

گزارش وضعیت

نمونه‌جمله‌های بیشتر

What is the status of negotiation?

مذاکرات چگونه پیش می‌رود؟

noun countable

پایه، مقام، شان، منزلت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

status symbols

نمادهای منزلت

He is a status seeker.

او جاه‌طلب است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He was reduced to the status of a rebel leader.

او به رتبه‌ی رهبر یاغیان تنزل یافت.

the status of a mother in the Persian family

مقام مادر در خانواده‌ی ایرانی

the status of women in society

مقام زن در جامعه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد status

  1. noun rank
    Synonyms:
    position place standing state condition quality grade degree situation character capacity rating worth merit stage dignity eminence prominence distinction stature prestige renown consequence station footing caliber cachet mode

ارجاع به لغت status

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «status» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/status

لغات نزدیک status

پیشنهاد بهبود معانی