امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Standing

ˈstændɪŋ ˈstændɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    stood
  • شکل سوم:

    stood
  • سوم‌شخص مفرد:

    stands

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective C1
ایستاده، راکد، مقرر، ثابت، همیشگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- All the tickets have been sold and we have standing room only.
- همه‌ی بلیط‌ها به فروش رفته است و فقط جا برای ایستادن داریم.
- a man of very high standing
- مردی بسیار بلند‌مرتبه
- in good standing
- در وضع خوب
- team standings in the league
- جایگاه هر یک از تیم‌های گروه ورزشی
- a member of long standing
- عضوی دارای سابقه‌ی طولانی
- standing position
- حالت ایستاده
- a standing jump
- پرش در حالت ایستاده
- standing water
- آب راکد
- a standing order
- دستوری که به قوت خود باقی است
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد standing

  1. adjective permanent
    Synonyms: continuing, existing, fixed, perpetual, regular, repeated
    Antonyms: fleeting, impermanent, temporary
  2. noun position, rank
    Synonyms: cachet, capacity, character, condition, consequence, credit, dignity, eminence, estimation, footing, place, prestige, reputation, repute, scene, situation, slot, state, station, stature, status, term

لغات هم‌خانواده standing

ارجاع به لغت standing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «standing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/standing

لغات نزدیک standing

پیشنهاد بهبود معانی