آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • لغات هم‌خانواده
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ فروردین ۱۴۰۴

    Standing

    ˈstændɪŋ ˈstændɪŋ

    معنی standing | جمله با standing

    noun uncountable

    اعتبار، جایگاه، مرتبه، مقام، منزلت، موقعیت (اجتماعی، سازمانی و...)

    The company’s international standing has improved over the past decade.

    اعتبار بین‌المللی شرکت طی دهه‌ی گذشته افزایش یافته است.

    She has high standing in both legal and political circles.

    او در محافل حقوقی و سیاسی از جایگاه بالایی برخوردار است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a man of very high standing

    مردی بسیار بلند‌مرتبه

    in good standing

    در وضع خوب

    team standings in the league

    جایگاه هر یک از تیم‌های گروه ورزشی

    noun uncountable formal

    سابقه، قدمت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    Their partnership is one of five years' standing.

    شراکت آن‌ها پنج سال قدمت دارد.

    As a client of ten years’ standing, he expected better service.

    به‌عنوان مشتری‌ای با ده سال سابقه، انتظار خدمات بهتری داشت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a member of long standing

    عضوی دارای سابقه‌ی طولانی

    adjective

    دائمی، ثابت، همیشگی، راکد

    She’s on a standing panel that meets every month.

    او در گروهی دائمی عضویت دارد که هر ماه جلسه دارند.

    There is a standing rule against bringing food into the lab.

    قانون ثابتی وجود دارد که آوردن غذا به آزمایشگاه را ممنوع می‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    standing water

    آب راکد

    a standing order

    دستوری که به قوت خود باقی است

    adjective

    ایستاده، سرپا، عمودی

    All the tickets have been sold and we have standing room only.

    همه‌ی بلیط‌ها به فروش رفته است و فقط جا برای ایستادن داریم.

    She placed the sign standing by the entrance.

    او تابلو را به‌صورت عمودی کنار ورودی قرار داد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    standing position

    حالت ایستاده

    a standing jump

    پرش در حالت ایستاده

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد standing

    1. adjective permanent
      Synonyms:
      regular fixed existing continuing repeated perpetual
      Antonyms:
      temporary impermanent fleeting
    1. noun position, rank
      Synonyms:
      situation place status state condition rank character term footing reputation repute credit dignity eminence prestige estimation consequence station slot stature cachet scene

    Collocations

    a standing (an open) invitation

    دعوت باز، دعوت همیشگی

    receive a standing ovation

    مورد تشویق ایستاده حضار قرار گرفتن

    long-standing tradition

    سنت دیرینه، رسم دیرینه

    لغات هم‌خانواده standing

    • noun
      stand, standing
    • adjective
      standing, outstanding, upstanding
    • verb - intransitive
      stand
    • adverb
      outstandingly

    ارجاع به لغت standing

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «standing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/standing

    لغات نزدیک standing

    • - stander
    • - standfast
    • - standing
    • - standing army
    • - standing committee
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.