آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: یکشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۴

    برجسته به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / barjaste /

    raised, ventricular, set in relief, protuberant, standing out, prominent, embossed, convex

    raised

    ventricular

    set in relief

    protuberant

    standing out

    prominent

    embossed

    convex

    برآمده

    نام او به طور برجسته روی کیف نگاشته شده بود.

    His name was embossed on the briefcase.

    لبه‌ی برجسته

    raised rim

    صفت
    فونتیک فارسی / barjaste /

    outstanding, eminent, prominent, par excellence, notable, surpassing, distinguished, noteworthy, extraordinary

    outstanding

    eminent

    prominent

    par excellence

    notable

    surpassing

    distinguished

    noteworthy

    extraordinary

    بزرگ، عالی، سرآمد، شاخص

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    پزشک برجسته

    an eminent physician

    این هنرمند از چند نظر برجسته است.

    This artist is outstanding from many respects.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    تعداد زیادی از اشخاص برجسته در جلسه شرکت کردند.

    Many notables participated in the meeting.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد برجسته

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    سرآمد عالی عمده فحل شاخص مبرز متشخص متمایز مشخص ممتاز مهم
    مترادف:
    چشمگیر نمایان
    مترادف:
    برآمده محدب
    مترادف:
    پسندیده خوب
    مترادف:
    چالاک چست

    سوال‌های رایج برجسته

    برجسته به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «برجسته» در زبان انگلیسی به prominent یا outstanding ترجمه می‌شود؛ بسته به بافت جمله، گاهی از واژه‌هایی مانند notable، distinguished یا remarkable نیز استفاده می‌شود.

    «برجسته» صفتی است برای توصیف چیزی یا کسی که به‌طور محسوس از دیگران متمایز و قابل توجه است. این تمایز می‌تواند در زمینه‌های مختلفی باشد: فردی برجسته ممکن است در دانش، هنر، اخلاق، رهبری یا حتی زیبایی از دیگران برتر باشد. ویژگی برجسته‌بودن به معنای درخشش در میان جمع، جلب نگاه‌ها و داشتن اثری ماندگار است.

    گاه این واژه به کسی اطلاق می‌شود که به موفقیت‌های بزرگی دست یافته، یا تأثیر عمیقی بر حوزه‌ای خاص گذاشته است. مثلاً یک نویسنده‌ی برجسته کسی است که آثارش الهام‌بخش نسل‌ها بوده‌اند، یا یک دانشمند برجسته کسی است که کشفیاتش مسیر علم را تغییر داده است.

    از سوی دیگر، «برجسته» می‌تواند به چیزهای غیرانسانی نیز نسبت داده شود. مثلاً می‌توان از ویژگی‌های برجسته‌ی یک اثر هنری، یک بنای تاریخی یا حتی یک ویژگی اخلاقی سخن گفت. در این موارد، منظور ما ویژگی‌هایی است که آن پدیده را از نمونه‌های مشابهش متمایز و ممتاز می‌سازند. یک ویژگی برجسته، چیزی است که در نگاه اول به چشم می‌آید یا در ذهن ماندگار می‌شود؛ مثل رنگ خاص یک تابلو، یا شیوه‌ی منحصربه‌فرد روایت در یک فیلم.

    ارجاع به لغت برجسته

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «برجسته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برجسته

    لغات نزدیک برجسته

    • - برجستگی کوچک و پستانک مانند
    • - برجستن
    • - برجسته
    • - برجسته بودن
    • - برجسته تر بودن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.