با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Pigeon

ˈpɪdʒɪn ˈpɪdʒɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pigeons

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    جانورشناسی کبوتر، کفتر
    • - a carrier-pigeon/ a homing-pigeon
    • - کبوتر نامه‌رسان
    • - It's/that's your pigeon.
    • - بر عهده‌ی توست/ به تو مربوط است/ مسئولیت توست.
    • - a wild pigeon
    • - کبوتر چاهی/ کفتر چاهی
  • noun
    گوشت کبوتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pigeon

  1. noun A person who is easily deceived or victimized
    Synonyms: dove, squab, butt, dupe, fool, culver, gull, fantail, lamb, pushover, victim, sucker, pouter, columba (Latin), fall guy, gudgeon, mark, roller, monkey, patsy, sap, mug, tumbler
  2. adjective
    Synonyms: columbine

ارجاع به لغت pigeon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pigeon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pigeon

لغات نزدیک pigeon

پیشنهاد بهبود معانی