فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Roller

ˈroʊlər ˈrəʊlə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rollers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    غلتک، غلتانک، نورد
    • - The factory workers used a roller to press down the fabric and smooth out any wrinkles.
    • - کارگران کارخانه از غلتک برای فشار دادن پارچه و صاف کردن هرگونه ناصافی استفاده می‌کردند.
    • - The painter used a roller to apply the paint onto the walls, making the job quicker and more efficient.
    • - نقاش از غلتک برای زدن رنگ به دیوارها استفاده کرد.
  • noun countable
    آرایش و پیرایش بیگودی (وسیله‌ای که استفاده از آن سبب فر شدن مو می‌شود)
    • - She placed the roller in her hair.
    • - بیگودی را روی موهایش گذاشت.
    • - The hairdresser heated up the roller before placing it in her client's hair.
    • - آرایشگر قبل از قرار دادن بیگودی روی موهای مشتری، آن را گرم کرد.
  • noun countable
    موج بلند، خیزاب
    • - He warned swimmers to stay close to shore as the rollers were particularly strong that day.
    • - او به شناگران هشدار داد که نزدیک ساحل بمانند زیرا خیزاب‌ها در آن روز قوی بودند.
    • - The photographer captured the beauty of the rollers.
    • - عکاس زیبایی موج‌های بلند را به تصویر کشیده است.
  • noun countable
    جانورشناسی سبزقبا (نوعی پرنده)
    • - The roller's unique coloring makes it easy to identify in the wild.
    • - رنگ منحصر‌به‌فرد سبزقبا شناسایی آن در طبیعت را آسان می‌کند.
    • - We spotted a roller perched on a branch.
    • - سبزقبایی را دیدیم که روی شاخه‌ای نشسته بود.
  • noun countable
    وردنه
    • - The baker used a roller to flatten the dough before shaping it into loaves.
    • - نانوا قبل از اینکه خمیر را به شکل چونه درآورد، از وردنه برای صاف کردن خمیر استفاده کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد roller

  1. noun A mechanical device consisting of a cylindrical tube around which the hair is wound to curl it
    Synonyms: wave, billow, roll, breaker, curler, surge, hair-curler, rolling wave, crimper
  2. noun Pigeon that executes backward somersaults in flight or on the ground
    Synonyms: tumbler, tumbler pigeon

لغات هم‌خانواده roller

ارجاع به لغت roller

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roller» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/roller

لغات نزدیک roller

پیشنهاد بهبود معانی