گذشتهی ساده:
billowedشکل سوم:
billowedسومشخص مفرد:
billowsوجه وصفی حال:
billowingشکل جمع:
billowsموج بزرگ آب، خیزاب، موج زدن (از آب یا جمعیت یا ابر)، بهصورت موج درآمدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
One after the other, the billows rolled over the beach.
امواج عظیم یکی پس از دیگری بر ساحل میخزید.
Smoke billowed up from the chimneys.
دود از دودکشها تنوره میکشید.
Hundreds of flags billowed in the breeze.
صدها پرچم در نسیم موج میزد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «billow» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/billow