گذشتهی ساده:
rockedشکل سوم:
rockedسومشخص مفرد:
rocksوجه وصفی حال:
rockingشکل جمع:
rocksتختهسنگ، صخره
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
The climbers carefully ascended the steep rock.
کوهنوردان با احتیاط از صخرهی شیبدار بالا رفتند.
She sat on the large rock by the river.
روی تختهسنگ بزرگ کنار رودخانه نشست.
سنگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The children built a small cairn using colorful rocks they found.
بچهها با استفاده از سنگهای رنگارنگی که پیدا کردند، سنگچین کوچکی درست کردند.
Jack collected colorful rocks of various shapes and sizes.
جک سنگهای رنگارنگ در اشکال و اندازههای مختلف را جمعآوری کرد.
سنگ قیمتی (بهویژه الماس)
They went shopping for rocks.
رفتند سنگ قیمتی بخرند.
He was mesmerized by the brilliance of the rare rock.
او مسحور درخشش سنگ کمیاب بود.
موسیقی راک (ژانری از موسیقی عامهپسند)
I love listening to classic rock.
عاشق گوش دادن به راک کلاسیک هستم.
My favorite type of music is rock.
نوع موسیقی محبوب من راک است.
انگلیسی بریتانیایی آبنبات
She loved sucking on the rock during her long car rides.
عاشق مکیدن آبنبات در طول رانندگی طولانیمدتش بود.
I love the taste of rock, especially the blue raspberry flavor.
عاشق طعم آبنبات بهویژه طعم تمشک آبی هستم.
تکیهگاه (شخص)
My best friend is my rock.
بهترین دوستم تکیهگاه من است.
No matter what happens, I know my parents will always be my rock.
مهم نیست چه اتفاقی میافتد، میدانم که پدر و مادرم همیشه تکیهگاه من خواهند بود.
تکان دادن، جنباندن، تکان خوردن، جنبیدن، (مثل گهواره یا صندلی تکانشی) پسوپیش رفتن
The mother rocks the baby in her arms until he goes to sleep.
مادر کودک را در بغل میجنباند تا به خواب برود.
Rock the baby in he cradle.
بچه را در گهوارهاش بجنبان.
The boat rocked on the rough sea.
قایق در آب متلاطم پسوپیش میرفت.
تکان دادن، به لرزه درآوردن، لرزاندن
The explosion rocked the house.
انفجار خانه را تکان داد.
The earthquake rocked the entire city.
زمینلرزه تمام شهر را به لرزه درآورد.
The explosion rocked the city.
انفجار شهر را تکان داد.
مجازی تکان دادن، به لرزه درآوردن، شوکه کردن
The news of the scandal rocked the political world.
خبر این رسوایی دنیای سیاسی را تکان داد.
The sudden death of the beloved singer rocked his fans.
درگذشت ناگهانی خوانندهی محبوب طرفدارانش را به لرزه درآورد.
زدن (مدل مو و تتو و غیره)، استفاده کردن از، پوشیدن (لباس و غیره که قابل توجه یا متمایز یا جذاب باشد)
The actor rocked a new hairstyle.
این بازیگر مدل موی جدیدی زد.
She loves to rock a leather jacket with her favorite jeans.
دوست داره ژاکت چرمی رو با شلوار جین محبوبش بپوشه.
ترکوندن (خیلی خوب بودن)
She rocked the presentation.
ارائه رو ترکوند.
She rocked the dance floor.
محوطهی رقص رو ترکوند.
تکان دادن، به تکان خوردن واداشتن (از هیجان)
The band's energetic performance rocked the crowd at the concert.
اجرای پرانرژی گروه، جمعیت حاضر در کنسرت را به تکان خوردن واداشت.
The guitarist's solo rocked the audience.
تکنوازی این گیتاریست تماشاگران را تکان داد.
تکان، حرکت جنبانشی، جنبانش، حرکت پسوپیش
The gentle rock of the boat lulled me to sleep.
تکان آرام قایق مرا به خواب برد.
The steady rock of the swing brought back memories of childhood.
حرکت پسوپیش ثابت تاب خاطرات دوران کودکی را زنده کرد.
مایهی تباهی (معمولاً بهصورت جمع میآید)
The scandal was rocks and shattered his political career.
این رسوایی مایهی تباهی بود و حرفهی سیاسی او را درهمشکست.
His reckless decisions proved to be the rocks.
ثابت شد تصمیمات بیملاحظهی او مایهی تباهی است.
کراک کوکائین (بلوریشده)
She hid the rock in her purse.
کراک کوکائین رو توی کیفش پنهان کرد.
The police found a bag of rocks in his car.
پلیس یک کیسه کراک کوکائین در ماشین او پیدا کرد.
ورزش توپ (در بسکتبال)
I spent all afternoon practicing my shooting with the rock.
کل بعدازظهر را صرف تمرین پرتاب با توپ کردم.
Pass me the rock!
توپ رو به من پاس بده!
با تکان دادن بچه را خواب کردن
بسیار قوی هیکل، کوه پیکر، بسیار محکم
between a rock and a hard place
بین بد و بدتر، در مخمصه، بین پتک و سندان، در وضعیتی بغرنج
(عامیانه) 1- در معرض نابودی، دستخوش خطر 2- ورشکسته، بیپول 3- (مشروب الکلی) با یخ (ولی بدون افزودن آب)
تنش ایجاد کردن، دردسر ایجاد کردن، آشوب درست کردن، وضع را به هم زدن، اغتشاش ایجاد کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rock» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rock