آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Shock

    ʃɑːk ʃɒk

    گذشته‌ی ساده:

    shocked

    شکل سوم:

    shocked

    سوم‌شخص مفرد:

    shocks

    وجه وصفی حال:

    shocking

    شکل جمع:

    shocks

    معنی shock | جمله با shock

    noun countable B1

    تکان، صدمه، هول، هراس ناگهانی، لطمه، تصادم، تلاطم، ضربه سخت

    the shock of an earthquake

    تکان زلزله

    Electric shock kills many children.

    برق‌گرفتگی کودکان بسیاری را می‌کشد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    In the middle of the operation, the patient went into shock.

    وسط عمل جراحی بیمار توی شوک رفت.

    noun countable

    توده، خرمن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    verb - intransitive

    تکان سخت خوردن، هول و هراس پیدا کردن، ضربه سخت زدن، تکان سخت خوردن، دچار هراس سخت شدن، شوکه شدن، سراسیمه شدن

    Zaynab doesn't shock easily.

    زینب به‌ آسانی سراسیمه نمی‌شود.

    verb - transitive

    تکان دادن، ترساندن، سراسیمه کردن، شوکه کردن

    The news of his death shocked me.

    خبر فوت او مرا شوکه کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد shock

    1. noun complete surprise; blow
      Synonyms:
      blow impact collision crash upset disturbance confusion injury trauma jolt encounter start scare distress turn excitement eye-opener awe consternation earthquake breakdown collapse wreck bump ram stroke jarring percussion concussion stupefaction stupor hysteria double whammy whammy traumatism bombshell clash prostration
      Antonyms:
      expectation
    1. verb completely surprise
      Synonyms:
      surprise amaze astound stun shake daze overwhelm startle disturb jar disquiet agitate floor bowl over shake up paralyze rock electrify numb overcome flabbergast appall horrify scandalize traumatize stupefy displease offend insult anger antagonize disgust nauseate revolt outrage dismay awe stagger flood give a turn unsettle abash jolt knock out throw a curve hit like ton of bricks

    لغات هم‌خانواده shock

    • noun
      shock, shocker, aftershock
    • adjective
      shocked, shocking, shock, shockproof
    • verb - intransitive
      shock
    • adverb
      shockingly

    سوال‌های رایج shock

    گذشته‌ی ساده shock چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده shock در زبان انگلیسی shocked است.

    شکل سوم shock چی میشه؟

    شکل سوم shock در زبان انگلیسی shocked است.

    شکل جمع shock چی میشه؟

    شکل جمع shock در زبان انگلیسی shocks است.

    وجه وصفی حال shock چی میشه؟

    وجه وصفی حال shock در زبان انگلیسی shocking است.

    سوم‌شخص مفرد shock چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد shock در زبان انگلیسی shocks است.

    ارجاع به لغت shock

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «shock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shock

    لغات نزدیک shock

    • - shoal of fish
    • - shoat
    • - shock
    • - shock absorber
    • - shock head
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.