با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Shock

ʃɑːk ʃɒk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    shocked
  • شکل سوم:

    shocked
  • سوم‌شخص مفرد:

    shocks
  • وجه وصفی حال:

    shocking
  • شکل جمع:

    shocks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
تکان، صدمه، هول، هراس ناگهانی، لطمه، تصادم، تلاطم، ضربه سخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the shock of an earthquake
- تکان زلزله
- Electric shock kills many children.
- برق‌گرفتگی کودکان بسیاری را می‌کشد.
- In the middle of the operation, the patient went into shock.
- وسط عمل جراحی بیمار توی شوک رفت.
noun countable
توده، خرمن
verb - intransitive
تکان سخت خوردن، هول و هراس پیدا کردن، ضربه سخت زدن، تکان سخت خوردن، دچار هراس سخت شدن، شوکه شدن، سراسیمه شدن
- Zaynab doesn't shock easily.
- زینب به‌ آسانی سراسیمه نمی‌شود.
verb - transitive
تکان دادن، ترساندن، سراسیمه کردن، شوکه کردن
- The news of his death shocked me.
- خبر فوت او مرا شوکه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shock

  1. noun complete surprise; blow
    Synonyms: awe, bombshell, breakdown, bump, clash, collapse, collision, concussion, confusion, consternation, crash, distress, disturbance, double whammy, earthquake, encounter, excitement, eye-opener, hysteria, impact, injury, jarring, jolt, percussion, prostration, ram, scare, start, stroke, stupefaction, stupor, trauma, traumatism, turn, upset, whammy, wreck
    Antonyms: expectation
  2. verb completely surprise
    Synonyms: abash, agitate, anger, antagonize, appall, astound, awe, bowl over, daze, disgust, dismay, displease, disquiet, disturb, electrify, flabbergast, flood, floor, give a turn, hit like ton of bricks, horrify, insult, jar, jolt, knock out, nauseate, numb, offend, outrage, overcome, overwhelm, paralyze, revolt, rock, scandalize, shake, shake up, sicken, stagger, startle, stun, stupefy, throw a curve, traumatize, unsettle

لغات هم‌خانواده shock

ارجاع به لغت shock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shock

لغات نزدیک shock

پیشنهاد بهبود معانی