Whammy

ˈwæmi ˈwæmi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun plural
(عامیانه) بدشانسی، چشم بد، چشم‌زخم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whammy

  1. noun spell
    Synonyms:
    magic charm curse hex jinx conjuration voodoo hocus-pocus abracadabra mumbo-jumbo evil eye hexing double whammy triple whammy

ارجاع به لغت whammy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whammy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whammy

لغات نزدیک whammy

پیشنهاد بهبود معانی