آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ مرداد ۱۴۰۴

    Magic

    ˈmædʒɪk ˈmædʒɪk ˈmædʒɪk

    معنی magic | جمله با magic

    noun uncountable A2

    جادو، سحر، فریب، سحرآمیز

    I don't believe in magic.

    من به سحر و جادو اعتقاد ندارم.

    the magic of computer technology

    اعجاز فناوری رایانه

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    There was magic in her eyes.

    چشمان او سحرآمیز بود.

    They gave him some magic medicine.

    به او یک داروی سحرآمیز دادند.

    His latest poem is real magic.

    آخرین شعر او واقعاً معرکه است.

    The camera can magic vices into virtues.

    دوربین عکاسی می‌تواند بدی‌ها را افسون‌وار همچون نیکی‌ها بنمایاند.

    a magic bullet against cancer

    داروی قطعی ضدسرطان

    Pari has a magic touch with flowers.

    دست پری برای گل‌کاری خوب است.

    noun

    افسون، طلسم، هر نیروی سحرانگیز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    the magic of love

    افسون عشق

    noun

    جادوگری، کندایی

    She used magic to free them from their prisons.

    آن‌ها را با جادوگری از زندان‌هایشان آزاد کرد.

    to practice magic

    جادوگری، جادو کردن

    noun

    شعبده‌بازی، تردستی، چشم‌بندی

    adjective

    وابسته به سحر و جادو

    adjective

    ساحری، جادویی، سحری

    Hafez' poetry is sheer magic.

    شعر حافظ کاملاً جادویی است.

    noun

    عالی، محشر، معرکه

    verb - transitive

    مسحور کردن، جادو کردن، سحر کردن، افسون کردن، طلسم کردن

    When I was young, movies had magic for me.

    جوان که بودم، سینما مرا مسحور می‌کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد magic

    1. noun supernatural power; appearance
      Synonyms:
      power illusion fascination enchantment spell witchcraft sorcery trickery conjuring divination prediction prophecy occultism legerdemain astrology necromancy superstition wizardry alchemy magnetism bewitchment incantation hocuspocus sleight of hand presage augury foreboding diabolism devilry exorcism voodoo abracadabra voodooism conjury soothsaying allurement fortune-telling thaumaturgy horoscopy rune sortilege taboo black art prestidigitation
    1. adjective bewitching, charming
      Synonyms:
      charming enchanting fascinating magnetic spellbinding entrancing wonderful unusual mysterious extraordinary weird bewitched enchanted haunted imaginary spiritualistic witchlike wizardly charismatic miraculous otherworldly occult spooky spectral witching ensorcelled entranced tranced clairvoyant conjuring diabolic eerie fiendish ghostly mystic necromantic parapsychological runic sorcerous telekinetic thaumaturgic uncanny demoniac mythical
      Antonyms:
      normal unmoving

    Collocations

    as if by magic (like magic)

    به‌طور سحرآمیز، چنانچه‌گویی با جادو

    Idioms

    magic bullet

    (دارو یا وسیله‌ی درمان) داروی جدید و بسیار مؤثر

    magic carpet

    قالیچه‌ی حضرت سلیمان، قالیچه‌ی پرنده

    magic eye

    چشم الکترونیکی

    magic touch

    (دست یا لمس کردن) افسون‌آمیز

    لغات هم‌خانواده magic

    noun
    magic, magician
    adjective
    magic, magical
    adverb
    magically

    سوال‌های رایج magic

    معنی magic به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «magic» در زبان فارسی به «جادو» ترجمه می‌شود.

    «Magic» به مجموعه‌ای از اعمال، مهارت‌ها یا فنونی گفته می‌شود که هدف آن‌ها ایجاد تغییرات یا اثراتی است که فراتر از توانایی‌های عادی انسان به نظر می‌رسد. جادو می‌تواند شامل طلسم‌ها، افسون‌ها، مراسم و تکنیک‌های خاص باشد که به باورهای فرهنگی، اسطوره‌ای یا داستانی وابسته است. از گذشته تا امروز، جادو نقش مهمی در سرگرمی، داستان‌سرایی و فرهنگ عامه داشته و همواره با رمز و راز و نیروهای فراطبیعی همراه بوده است.

    در زندگی روزمره مردم، جادو و مفهوم آن بیشتر به صورت سرگرمی و نمایش دیده می‌شود. شعبده‌بازها و هنرمندان «magic» را برای شگفت‌زدن مخاطبان و ایجاد لحظات هیجان‌انگیز و لذت‌بخش به کار می‌برند. این نوع جادو بر اساس ترفندها و مهارت‌های ظریف انسانی است و با تمرکز بر خلاقیت و مهارت اجراکننده، تجربه‌ای جذاب و فراموش‌نشدنی برای مخاطب ایجاد می‌کند.

    در ادبیات و داستان‌های فانتزی، «magic» جایگاه ویژه‌ای دارد و بسیاری از جهان‌های خیالی بر اساس قوانین و نیروهای جادویی شکل گرفته‌اند. شخصیت‌هایی مانند جادوگران، ساحران و «mages» از طریق جادو می‌توانند بر سرنوشت داستان تأثیر بگذارند، مشکلات را حل کنند یا حوادث غیرمنتظره‌ای ایجاد کنند. در این زمینه، جادو نه تنها ابزار روایت، بلکه نمادی از قدرت، دانش و اسرار جهان است.

    جادو همچنین در فرهنگ‌های مختلف نماد تغییر، قدرت و ارتباط با نیروهای ماورایی است. در برخی فرهنگ‌ها، باور به جادو با آیین‌ها و سنت‌های مذهبی یا عرفانی همراه بوده و افراد خاصی مسئول اجرای آن بودند. این کاربرد تاریخی نشان می‌دهد که «magic» نه تنها سرگرمی یا داستان، بلکه بخشی از تلاش انسان برای درک ناشناخته‌ها و کنترل محیط اطراف نیز بوده است.

    از منظر روانی و اجتماعی، «magic» می‌تواند حس شگفتی، امید و خلاقیت را در افراد برانگیزد. مشاهده یا تجربه جادو، حتی به صورت نمایشی، باعث تحریک تخیل، کنجکاوی و شادی می‌شود و گاه الهام‌بخش خلق آثار هنری، نوشتاری یا علمی نیز بوده است. به همین دلیل، جادو هم در فرهنگ عامه و هم در زندگی شخصی افراد جایگاه مهمی دارد و به عنوان ابزاری برای تفریح، آموزش و الهام‌بخشی استفاده می‌شود.

    ارجاع به لغت magic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «magic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/magic

    لغات نزدیک magic

    • - Magi
    • - magian
    • - magic
    • - magic bullet
    • - magic carpet
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.