Ghostly
ˈɡoʊstli
ˈɡəʊstli
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله
adjective
روحی، روح‌مانند، روح‌وش، خیالی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- پدر روحانی من
مترادف و متضاد ghostly
-
adjective spookySynonyms:scary eerie weird ghastly uncanny haunted phantom spectral shadowy phantasmal unearthly wraithlike apparitional illusory insubstantial eidolic spiritual supernatural pale wan cadaverous corpselike deathlike wraithy vampiric divine holy
ارجاع به لغت ghostly
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «ghostly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ghostly
لغات نزدیک ghostly
- - ghost writer
- - ghostlike
- - ghostly
- - ghostwrite
- - ghostwriter