Shadowy

    ˈʃædoʊi ˈʃædəʊi
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    سایه‌دار، سایه‌افکن، سایه‌مانند، زود‌گذر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد shadowy

    1. adjective full of shade
      Synonyms:
      shaded shady shadowed umbrageous
    1. adjective lacking brightness
      Synonyms:
      in a fog obumbrated overshaded
    1. adjective not clearly perceived or perceptible
      Synonyms:
      vague unclear obscure indistinct dim faint hazy cloudy fuzzy misty dark indefinite shady foggy bleary blear dreamy illusory imaginary visionary ghostly wraithlike wispy unsubstantial chimerical adumbral undistinct umbral
    1. adjective full of or dark with shadow:
      Synonyms:
      dark

    لغات هم‌خانواده shadowy

    ارجاع به لغت shadowy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «shadowy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shadowy

    لغات نزدیک shadowy

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه