آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ تیر ۱۴۰۴

    Visionary

    ˈvɪʒeri ˈvɪʒənri

    شکل جمع:

    visionaries

    صفت تفضیلی:

    more visionary

    صفت عالی:

    most visionary

    معنی visionary | جمله با visionary

    noun countable

    صاحب بصیرت، رؤیابین، صاحب مکاشفه

    The church investigated the visionary's account of a glowing angel appearing to her.

    کلیسا روایت این رؤیابین درباره‌ی ظاهر شدن فرشته‌ای درخشان را مورد بررسی قرار داد.

    Many saints began their journeys after a powerful experience as a visionary.

    بسیاری از قدیسان مسیر معنوی خود را پس‌از تجربه‌ای نیرومند به‌عنوان فردی صاحب بصیرت آغاز کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    They laughed and called him a visionary.

    آنان خندیدند و او را خیالباف نامیدند.

    noun countable

    آینده‌نگر، دوراندیش، صاحب بینش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    Tech visionaries often see opportunities long before others recognize them.

    آینده‌نگران حوزه‌ی فناوری اغلب فرصت‌ها را خیلی زودتر از دیگران تشخیص می‌دهند.

    She is a true visionary who transformed the company with her innovative ideas.

    او واقعاً فردی صاحب بینش است که با ایده‌های نوآورانه‌اش شرکت را متحول کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    An old visionary who predicted the famine.

    غیب‌گوی کهنسالی که قحطی را پیش‌بینی کرد.

    adjective

    آینده‌نگرانه، دوراندیشانه، نوآورانه، آینده‌نگر

    The company’s visionary approach has kept it ahead of competitors.

    رویکرد آینده‌نگرانه‌ی شرکت باعث شده همیشه از رقبا جلوتر باشد.

    His visionary reforms changed the direction of the entire education system.

    اصلاحات دوراندیشانه‌اش مسیر کل نظام آموزشی را تغییر داد.

    adjective

    مکاشفه‌ای، الهامی (دینی)

    The painting is inspired by a visionary encounter with an angel.

    این نقاشی از دیداری مکاشفه‌ای با فرشته‌ای الهام گرفته است.

    Her writings are filled with descriptions of visionary dreams and divine light.

    نوشته‌هایش پر از توصیف‌هایی از رؤیاهای مکاشفه‌ای و نور الهی است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد visionary

    1. adjective idealized, romantic
      Synonyms:
      idealistic ideal dreamy fanciful unrealistic imaginary utopian fantastic grandiose lofty noble abstracted delusory illusory quixotic chimerical impractical dreaming daydreaming musing introspective speculative pretentious radical ambitious exalted starry-eyed unreal unworkable astral otherworldly in the clouds unworldly prophetic
      Antonyms:
      realistic practical real unromantic
    1. noun person who dreams, is idealistic
      Synonyms:
      dreamer idealist enthusiast romantic utopian daydreamer zealot theorist mystic prophet seer romancer stargazer don quixote castle-builder
      Antonyms:
      realist

    سوال‌های رایج visionary

    شکل جمع visionary چی میشه؟

    شکل جمع visionary در زبان انگلیسی visionaries است.

    صفت تفضیلی visionary چی میشه؟

    صفت تفضیلی visionary در زبان انگلیسی more visionary است.

    صفت عالی visionary چی میشه؟

    صفت عالی visionary در زبان انگلیسی most visionary است.

    ارجاع به لغت visionary

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «visionary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/visionary

    لغات نزدیک visionary

    • - vision
    • - visional
    • - visionary
    • - visionless
    • - visit
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.