ادبی پیشگو، غیبگو، غیببین، آیندهبین، طالعبین
The seer predicted the outcome of the battle.
پیشگو نتیجهی نبرد را پیشبینی کرد.
The village seer was known for her accurate prophecies.
غیبگوی دهکده بهخاطر پیشگوییهای دقیقش معروف بود.
اهل بصیرت، بصیر، بینا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Legends spoke of a wise seer who could foresee future events with remarkable accuracy.
افسانهها از یک بینای دانا صحبت میکنند که میتواند وقایع آینده را با دقت قابلتوجهی پیشبینی کند.
Many traveled long distances just to hear the words of the ancient seer.
بسیاری فقط برای شنیدن سخنان بصیر باستانی مسافتهای طولانی را طی کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «seer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/seer