شکل جمع:
mediumsشکل جمع این لغت در معنای سوم: media
متوسط، حد وسط
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
This furniture is of a medium size, making it suitable for most rooms.
این مبلمان اندازهی متوسط است که برای اکثر اتاقها مناسب است.
For selecting a color for the wall, look for one with medium intensity.
برای انتخاب رنگ دیوار، بهدنبال رنگی با شدت متوسط باشید.
medium temperature
حرارت متوسط (نه زیاد نه کم، متعادل)
a medium-sized school
مدرسهای که نه کوچک است نه بزرگ/ مدرسهای متوسط
low and medium income groups
گروههایی با درآمد پایین و متوسط
غذا و آشپزی نیمپز، تقریباً پختهشده (گوشت)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
How would you like your meat? Well-done or medium?
گوشتت را چهطوری دوست داری؟ خیلی پخته یا نیمپز؟
The restaurant offers a variety of cooking options for their steaks, including rare, medium, and well-done.
در این رستوران گزینههای مختلفی برای پخت استیک ارائه میشود؛ از جمله نیمخام (نسبتاً نپخته)، نیمپز (تقریباً پختهشده) و کاملاً پختهشده.
ابزار، شیوه، شکل، صورت، واسطه، طریق، وسیلهی ارتباطی، رسانه
Poetry is the most effective medium of expression.
شعر مؤثرترین وسیلهی ابراز احساسات است.
Copper is a good medium for conducting heat.
برای رساندن حرارت، مس وسیلهی خوبی است.
The radio is an effective medium for advertising.
برای آگهی کردن رادیو رسانهی خوبی است.
Sound also travels through the medium of water.
صدا از طریق آب هم عبور میکند.
She chose the medium of print to express her beliefs.
او برای بیان عقاید خود از رسانهی مطبوعات انتقاد میکرد.
He writes articles, but his favorite medium of expression is poetry.
او مقاله مینویسد اما شیوهی بیان مورد علاقهاش شعر است.
احضارکنندهی ارواح مردگان
The medium held a séance.
این احضارکنندهی ارواح مردگان جلسهی احضار روح را ترتیب داد.
The medium was able to accurately relay specific details and messages from the deceased.
این احضارکنندهی ارواح مردگان میتوانست جزئیات و پیامهای مشخصی را از فرد متوفی به طور دقیق مخابره کند.
محیط، محیط زندگی، بستر
For a fish water is the natural medium.
محیط زندگی برای ماهی آب است.
Different mediums can have a significant impact on bacterial growth.
بسترهای مختلف میتوانند تأثیر زیادی بر روی رشد باکتریها داشته باشند.
Viruses grew faster in a sugar medium.
ویروس ها در کشت بوم قنددار تندتر رشد کردند.
(توپ جنگی با کالیبر بین 105 تا 155) توپخانهی میانپرازه
(هواپیما) بمبافکن میان سنگین (در برابر: بمبافکن سبک light bomber و بمبافکن سنگین heavy bomber)
زبان آموزش
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «medium» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/medium