شکل جمع:
artsهنر، فن، صنعت، استعداد، استادی، نیرنگ
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Ahmad doesn't know much about art.
احمد دربارهی هنر چیزی نمیداند.
contemporary arts
هنرهای معاصر
the art of making friends
هنر دوستیابی
the cobbler's art
فن پینهدوزی
the physician's art
مهارت پزشک
Oriental arts
کارهای هنری شرقی
an art collection
مجموعهی آثار هنری
an art gallery
تالار آثار هنری، نگارخانه
He used all his art to disrupt the meeting.
همهی حیلهگری خود را برای به هم زدن جلسه به کار گرفت.
an art school
آموزشگاه هنری، هنرکده
an art colony
محل زیست و گردهمایی هنرمندان، محلهی هنروران
an art movie
فیلم هنری
an art theater
تئاتر هنری
Thou art my friend.
تو دوست من هستی.
هنرها و علوم، علم و هنر
هنرهای تجسمی، هنرهای بصری (دیدوار)
هنر ابدی است و زندگی فانی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «art» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/art