گذشتهی ساده:
visaedشکل سوم:
visaedوجه وصفی حال:
visaingشکل جمع:
visasسفر ویزا، روادید (مجوزی رسمی که اجازهی ورود، اقامت یا خروج فرد از کشوری را صادر میکند)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
His visa expires next month.
ویزای او ماه آینده منقضی میشود.
They travelled to Spain on a tourist visa.
آنها با ویزای توریستی به اسپانیا سفر کردند.
Barbod applied for a visa to travel abroad.
باربد برای سفر به خارجازکشور درخواست ویزا کرد.
سفر ویزا دادن، مهر روادید زدن، ویزا صادر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The government aims to visa qualified workers from overseas.
دولت قصد دارد که به کارگران واجدشرایط ویزا بدهد.
They decided to visa her request after reviewing the documents.
پساز بررسی اسناد، آنها تصمیم گرفتند برای درخواست او ویزا صادر کنند.
ویزای ورود، روادید ورود (مجوزی که به افراد اجازه میدهد وارد کشور شوند)
ویزای کار، روادید کار (مجوزی قانونی که به افراد اجازه میدهد به کشوری دیگر سفر کرده و در آنجا به کار بپردازند)
ویزای توریستی، روادید گردشگری (مجوزی که به افراد اجازه میدهد برای مدتی معین به کشوری سفر کرده و از جاذبههای گردشگری آن بازدید کنند)
ویزای دانشآموزی، ویزای دانشجویی (مجوزی که به افراد اجازه میدهد برای تحصیل در کشوری خارجی وارد آن کشور شوند)
ویزای موقت (نوعی مجوز ورود به کشور که به دارنده اجازه میدهد برای مدتی معین و با هدفی خاص مانند کار، تحصیل یا گردشگری در آن کشور اقامت داشته باشد)
ویزای خروج، روادید خروج از کشور (مجوزی که به افراد اجازه میدهد تا از کشور خارج شوند)
درخواست ویزا، تقاضای ویزا
ویزای ترانزیت، روادید عبور (مجوز موقتی که به مسافران اجازه میدهد برای مدت کوتاهی از کشوری عبور کنند، بدوناینکه اجازهی اقامت یا ورود کامل را داشته باشند)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «visa» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/visa