Visa

ˈviːzə ˈviːzə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    visaed
  • شکل سوم:

    visaed
  • وجه وصفی حال:

    visaing
  • شکل جمع:

    visas

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
سفر ویزا، روادید (مجوزی رسمی که اجازه‌ی ورود، اقامت یا خروج فرد از کشوری را صادر می‌کند) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- His visa expires next month.
- ویزای او ماه آینده منقضی می‌شود.
- They travelled to Spain on a tourist visa.
- آن‌ها با ویزای توریستی به اسپانیا سفر کردند.
- Barbod applied for a visa to travel abroad.
- باربد برای سفر به خارج‌از‌کشور درخواست ویزا کرد.
verb - transitive
سفر ویزا دادن، مهر روادید زدن، ویزا صادر کردن
- The government aims to visa qualified workers from overseas.
- دولت قصد دارد که به کارگران واجدشرایط ویزا بدهد.
- They decided to visa her request after reviewing the documents.
- پس‌از بررسی اسناد، آن‌ها تصمیم گرفتند برای درخواست او ویزا صادر کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد visa

  1. noun an official document issued by a government that allows a foreign individual to enter, stay, or leave that country for a specified period and purpose
    Synonyms:
    permission endorsement entry papers signed passport

Collocations

  • entry visa

    ویزای ورود، روادید ورود (مجوزی که به افراد اجازه می‌دهد وارد کشور شوند)

  • work visa

    ویزای کار، روادید کار (مجوزی قانونی که به افراد اجازه می‌دهد به کشوری دیگر سفر کرده و در آن‌جا به کار بپردازند)

  • tourist visa

    ویزای توریستی، روادید گردشگری (مجوزی که به افراد اجازه می‌دهد برای مدتی معین به کشوری سفر کرده و از جاذبه‌های گردشگری آن بازدید کنند)

  • student visa

    ویزای دانش‌آموزی، ویزای دانشجویی (مجوزی که به افراد اجازه می‌دهد برای تحصیل در کشوری خارجی وارد آن کشور شوند)

  • temporary visa

    ویزای موقت (نوعی مجوز ورود به کشور که به دارنده اجازه می‌دهد برای مدتی معین و با هدفی خاص مانند کار، تحصیل یا گردشگری در آن کشور اقامت داشته باشد)

  • exit visa

    ویزای خروج، روادید خروج از کشور (مجوزی که به افراد اجازه می‌دهد تا از کشور خارج شوند)

  • transit visa

    ویزای ترانزیت، روادید عبور (مجوز موقتی که به مسافران اجازه می‌دهد برای مدت کوتاهی از کشوری عبور کنند، بدون‌اینکه اجازه‌ی اقامت یا ورود کامل را داشته باشند)

ارجاع به لغت visa

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «visa» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/visa

لغات نزدیک visa

پیشنهاد بهبود معانی