(بهدلیلِ دوری از خانه و وطن به مدت طولانی) احساس غربت، غم دوری، درد غریبی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She visited a counselor to discuss her homesickness.
او به یک مشاور مراجعه کرد تا دربارهی احساس غریبی خود صحبت کند.
Most of the time a student’s homesickness passes in few days.
بیشتر وقتها درد غریبی دانشجو در چند روز سپری میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «homesickness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/homesickness