اشتیاق، آرزو، ویار، حسرت، دلتنگی، تمایل عمیق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She felt a sudden longing to be a child again.
ناگهان حسرتی برای بازگشت به دوران کودکی در دلش نشست.
There was a deep longing in her voice.
در صدایش دلتنگی عمیقی نهفته بود.
his longing for peace and solitude
آرزوی او برای آرامش و تنهایی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «longing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/longing