گذشتهی ساده:
wishedشکل سوم:
wishedسومشخص مفرد:
wishesوجه وصفی حال:
wishingشکل جمع:
wishesخواستن، میل داشتن، آرزو داشتن، آرزو کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
What do you wish for Nowruz?
برای نوروز چه میخواهی؟
I wish I were young again.
دلم میخواهد دوباره جوان بودم.
Do you wish to go?
دلت میخواهد بروی؟
He wished his prison days were over.
آرزو کرد که دوران زندانش تمام بشود.
to wish someone good health
برای کسی سلامتی آرزو کردن
to wish a person good morning
به کسی صبح بخیر گفتن
to wish a person to come
خواستار آمدن کسی شدن
آرزو، خواهش، خواسته، مراد، حاجت، کام، خواست، دلخواه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
All her wishes came true.
همهی آرزوهای او برآورده شدند.
to get one's wish
به آرزوی خود رسیدن
to make a wish
مراد طلبیدن
You acted against my wishes.
تو برخلاف میل من عمل کردی.
(نسبت به کسی) بهترین آرزوها را داشتن، خیرخواهی یا دعای خیر کردن، تبریک گفتن
خیر (یا شر) کسی را خواستن، آرزوی موفقیت (یا ناکامی) کسی را کردن
(درست) همانطوری که شما بخواهید، به میل تو
the wish is father to the thought
آرزو سرچشمهی اندیشه است
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wish» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wish