شکل جمع:
choicesصفت تفضیلی:
choicerصفت عالی:
choicestانتخاب، گزینش، پسند
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
He made a bad choice.
او انتخاب بدی کرد.
Each person has five choices.
هر کس فرصت پنج گزینش را دارد.
گزینه، چاره
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He has no choice but to obey.
او چارهای جز اطاعت ندارد.
چیز نخبه، برگزیده، منتخب
He is the President's choice for Secretary of State.
او منتخب رئیسجمهور برای وزارت خارجه است.
(بهترین و برگزیدهترین بخش یا نوع) شاهوار، خوب
a choice cut of meat
قطعه گوشت خوب
The farmers offered him their choicest fruits.
روستاییان بهترین میوههای خود را به او پیشکش کردند.
به دلخواه خود، با گزینش فردی
واژهگزینی، انتخاب کلمات، کلمهگزینی، انتخاب واژگان (مجموعهکلمات انتخابشده)
ارجح، برگزیده، مورد پسندتر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «choice» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/choice