گذشتهی ساده:
pickedشکل سوم:
pickedسومشخص مفرد:
picksوجه وصفی حال:
pickingشکل جمع:
picksانتخاب کردن، برگزیدن، دستچین کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
pick a winner
انتخاب درستی کردن، (به طعنه) گلی به سر خود زدن، انتخاب محشری کردن
She was picking only the ripest peaches.
او فقط رسیدهترین هلوها را دستچین میکرد.
Pick any one of the neckties you like.
هر یک از کراواتها را که دوست داری انتخاب کن.
They picked him as the party's new leader.
او را به عنوان رهبر جدید حزب برگزیدند.
(گل، سبزی) چیدن، کندن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to pick flowers
گل چیدن
Fruits are ripe for picking.
میوهها آمادهی چیدن هستند.
the picking season
فصل برداشت (یا چیدن) محصول
freshly picked lettuce
کاهویی که تازه برداشت شده است
تمیز کردن، پاک کردن، (لکه، تار مو) برچیدن، برداشتن، (آشغال و وسایل دیگر) جمع کردن، برداشتن
(قفل) (بدون کلید) باز کردن، شکستن، بریدن
کندن، درآوردن
pick a hole
سوراخ درآوردن، سوراخ کردن
The priest picked the chicken bones clean.
کشیش مرغ را خورد و فقط استخوانهایش را گذاشت.
to pick a goose
پر غاز را کندن
(در مورد پرنده) (دانه) نوک زدن به، دانه دانه برداشتن، یکی یکی برداشتن، دانه چیدن، نوک زدن، نوک نوک کردن
A chicken picks food with its bill.
جوجه با نوک خود دانه بر میدارد.
The chicken was cruelly picked by the bigger roosters.
خروسهای بزرگتر ظالمانه جوجه را نوک زدند.
Crows were picking about the farm.
کلاغها در مزرعه دانه میچیدند.
(موسیقی) مضراب زدن به، زخمه زدن به
She can pick a guitar with great skill.
میتواند با مهارت زیادی گیتار بزند.
دزدی کردن
pick somebody's pocket
جیب کسی را زدن
picking and stealing
دستبرد و دزدی
کلنگ زدن
picking the hard clay
کندن خاک سفت (با کلنگ)
(با ابزار تیز) ور آوردن، جدا کردن، از جا کندن
to pick cotton
پنبه زدن
انتخاب، گزینش، حق انتخاب
He had the pick of several jobs.
او میتوانست از میان چندین شغل انتخاب بکند.
Take your pick!
هر کدام را میخواهی برگزین!
بهترین، بهترینها، گلچین، سرگل، دستچین
کلنگ، (بهطور معمول در ترکیب) وسیلهی برداشتن یا پاک کردن چیزی
toothpick
خلال دندان
ice pick
منقاش برداشتن یخ، یخشکن
(موسیقی) زخمه، مضراب
بهترین مسیر را انتخاب کردن، با احتیاط رفتن
کلمه "pick" در زبان انگلیسی دارای معانی و کاربردهای متنوعی است که بسته به زمینه، میتواند به شکلهای مختلفی به کار رود. در اینجا به بررسی معانی مختلف این کلمه و نکات جالب مرتبط با آن میپردازیم.
معانی اصلی "pick"
1. انتخاب کردن (to choose): یکی از رایجترین معانی "pick" انتخاب کردن چیزی از بین گزینههای موجود است. به عنوان مثال، شما میتوانید "pick a book" به معنی انتخاب یک کتاب داشته باشید. این کاربرد در مکالمات روزمره بسیار شایع است.
2. چیدن (to gather): در زمینه کشاورزی یا باغبانی، "pick" به معنای چیدن میوه یا سبزیجات است. مثلاً، "pick apples" به معنی چیدن سیبها میباشد. این معنا در فرهنگهای مختلف و در فعالیتهای کشاورزی بسیار مهم است.
3. حفر کردن (to dig): در برخی موارد، "pick" به معنای حفر کردن یا کندن نیز به کار میرود، به ویژه در زمینههای معدنکاری. به عنوان مثال، "pick at the ground" به معنای کندن زمین است.
4. انتخاب کردن در بازیها یا مسابقات (to select): در ورزشها و بازیها، "pick" به معنای انتخاب بازیکن یا تیمی برای شرکت در مسابقه است. به عنوان مثال، در فوتبال، مربی ممکن است "pick his team" کند.
نکات جالب
- اصطلاحات مربوط به "pick": این کلمه در ترکیبات مختلف نیز به کار میرود، مانند:
- "pick up": به معنای برداشتن یا جمعآوری چیزی است. به عنوان مثال، "pick up the phone" به معنای برداشتن تلفن است.
- "pick out": به معنای انتخاب کردن یا شناسایی کردن است. مثلاً "pick out the right answer" به معنای انتخاب پاسخ صحیح است.
- نقش اجتماعی "pick": انتخاب کردن میتواند تأثیر زیادی بر روابط اجتماعی و فرهنگی داشته باشد. انتخاب دوستان، شغل، یا حتی تفریحات میتواند به شکلگیری هویت فردی و اجتماعی کمک کند.
- فرآیند تصمیمگیری: انتخاب کردن به معنای "pick" میتواند به عنوان یک فرآیند تصمیمگیری پیچیده توصیف شود. در این فرآیند، فرد باید گزینهها را ارزیابی کرده و بر اساس معیارهای خاصی انتخاب کند.
- تأثیرات روانشناختی: انتخاب کردن میتواند تأثیرات روانشناختی زیادی بر روی فرد داشته باشد. احساس قدرت یا ضعف در انتخاب میتواند به خودباوری یا عدم اعتماد به نفس فرد مرتبط باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pick» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pick