گذشتهی ساده:
plantedشکل سوم:
plantedسومشخص مفرد:
plantsوجه وصفی حال:
plantingشکل جمع:
plantsگیاه، رستنی، نبات، (صفتگونه) گیاهی، مربوط به گیاهان، مربوط به نباتات
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
Plants need water.
گیاهان به آب نیاز دارند.
plant biology
زیستشناسی گیاهی
wild plants
گیاهان وحشی
houseplant
گیاه خانگی
ماشینآلات
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The factory had a large plant that could manufacture car parts at a rapid pace.
این کارخانه ماشینآلات جامعی داشت که میتوانست قطعات خودرو را با سرعت بالایی تولید کند.
The company invested heavily in plant and equipment.
این شرکت سرمایهگذاری زیادی روی ماشینآلات و تجهیزات انجام داد.
کارخانه
an automobile plant
کارخانهی خودروسازی
They are building another chemical plant.
دارند کارخانهی شیمیایی دیگری میسازند.
انگلیسی بریتانیایی دستگاه، ماشین
The plant was essential in moving the heavy materials needed for the project.
این دستگاه برای جابهجایی مواد سنگین مورد نیاز برای پروژه ضروری بود.
The plant was operated by a skilled operator.
اپراتور ماهر این ماشین را به کار میانداخت.
پاپوش، مدرک ساختگی (چیزی غیرقانونی یا دزدیدهشده که مخفیانه در لباس شخص یا در میان چیزهایی که متعلق به او است قرار داده شده است تا او را مجرم جلوه دهد)
The defense attorney argued that the narcotics found in his client's car were a plant.
وکیل مدافع عنوان کرد که مواد مخدر کشفشده در خودروی موکلش پاپوش بوده است.
The jury was convinced that the evidence presented against the defendant was a plant.
هیئت منصفه متقاعد شده بود که شواهد ارائهشده علیه متهم ساختگی است.
کاشتن، کشت و زرع کردن، در زمین قرار دادن، نشاندن (گیاه)
to plant corn
ذرت کشت کردن
Others planted and we ate; we plant so that others may eat.
دیگران کاشتند، ما خوردیم؛ ما میکاریم تا دیگران بخورند.
planted land
زمین کشتشده
planting season
فصل کشت و زرع
قرار دادن، گذاشتن
He angrily planted himself in front of the door and did not let anyone get out.
او با غضب خود را جلوی در قرار داد و نگذاشت کسی خارج شود.
He planted the flag on top of the mountain.
پرچم را بالای کوه گذاشت.
کاشتن، انداختن، گذاشتن، پدید آوردن، به وجود آوردن، ایجاد کردن (در مغز یا سر کسی) (فکر و غیره)
The author planted a seed of doubt in the reader's mind about the true identity of the protagonist.
نویسنده بذری از تردید در ذهن خواننده دربارهی هویت واقعی قهرمان داستان کاشت.
Plant in you students not just a love of learning but also a love of god.
در سر شاگردانت نه تنها عشق به دانش، بلکه عشق به خدا را بیندازید.
کار گذاشتن، قرار دادن (بمب و میکروفون و غیره)، مستقر کردن، گماشتن، گذاشتن (مأمور و جاسوس) (مخفیانه)
Several listening devices were planted in our hotel room.
چندین دستگاه استراق سمع در اتاق هتل کار گذاشته شده بود.
They planted two agents in our London embassy.
آنها دو جاسوس در سفارت ما در لندن مستقر کرده بودند.
عنصر نفوذی، جاسوس
The plant successfully gathered classified documents.
این عنصر نفوذی اسناد طبقهبندیشده را با موفقیت جمعآوری کرد.
The organization was trying to uncover the identity of the plant.
این سازمان در تلاش بود تا هویت جاسوس را شناسایی کند.
ساکن کردن، اسکان دادن
He was busy planting a colony of Germans in the valley.
او سرگرم اسکان دادن آلمانیها در آن دره بود.
He planted former soldiers in border regions.
او سربازان پیشین را در نواحی سر حدی ساکن کرد.
دارای جانور (جدید) کردن
to plant the river with fish
رودخانه را دارای ماهی جدید کردن
کلمه "plant" در زبان انگلیسی به معانی مختلفی به کار میرود. در اینجا به بررسی معانی، توضیحات و نکات جالب مربوط به این واژه میپردازیم.
گیاه (Plant)
یکی از اصلیترین معانی "plant" به معنی گیاه است. گیاهان موجوداتی زنده هستند که از نور خورشید، آب و مواد معدنی برای تولید غذا استفاده میکنند. آنها در فرآیند فتوسنتز دیاکسید کربن را جذب کرده و اکسیژن تولید میکنند. گیاهان به دو دسته اصلی تقسیم میشوند: گیاهان علفی و چوبی. گیاهان علفی به گیاهانی اطلاق میشود که ساقههای نرم و سبز دارند، در حالی که گیاهان چوبی دارای ساقههای سخت و چوبی هستند.
کارخانه (Plant)
دیگر کاربرد کلمه "plant" به معنای کارخانه یا تاسیسات صنعتی است. به عنوان مثال، "power plant" به معنای نیروگاه است. این نوع کاربرد نشاندهنده مکانهایی است که در آنها فرآیندهای تولیدی یا صنعتی انجام میشود. این نوع کارخانهها میتوانند شامل کارخانههای تولید خودرو، مواد غذایی، الکترونیک و غیره باشند.
کاشتن (To Plant)
فعل "to plant" به معنای کاشتن است. این واژه به عمل قرار دادن بذر یا نهال در خاک اشاره دارد. کاشتن گیاهان معمولاً برای پرورش و رشد آنها در آینده انجام میشود. در کشاورزی، این عمل بسیار حیاتی است و میتواند شامل کاشت محصولات مختلف مانند غلات، میوهها و سبزیجات باشد.
نکات جالب درباره گیاهان و کارخانهها
- تنوع گیاهی: بر اساس تخمینها، بیش از 390,000 گونه گیاهی مختلف در جهان وجود دارد. این تنوع به انسانها کمک میکند تا از منابع طبیعی استفاده کرده و به بقاء خود ادامه دهند.
- نقش گیاهان در اکوسیستم: گیاهان نه تنها اکسیژن تولید میکنند، بلکه به عنوان منبع غذای بسیاری از موجودات زنده، از جمله انسانها عمل میکنند. آنها همچنین به کاهش آلودگی و حفظ تعادل اکوسیستم کمک میکنند.
- تولید انرژی: برخی از کارخانهها به تولید انرژی از منابع تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی و بادی میپردازند. این نوع انرژیها به کاهش آلودگی و حفظ محیط زیست کمک میکنند.
- معنای فرهنگی: گیاهان در فرهنگهای مختلف نمادهای خاصی دارند. به عنوان مثال، گل رز به عنوان نماد عشق و دوستی شناخته میشود. همچنین در برخی فرهنگها، گیاهان دارویی به عنوان نماد سلامتی و بهبودی مورد استفاده قرار میگیرند.
- تاریخچه کشاورزی: کشاورزی یکی از اولین فعالیتهای انسانی است که به توسعه جوامع کمک کرده است. از زمانهای باستان، انسانها با کاشت گیاهان به تأمین غذا و سایر نیازهای خود پرداختهاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «plant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plant