آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Transplant

    trænˈsplænt ˈtrænsplɑːnt ˈtrænsplɑːnt

    گذشته‌ی ساده:

    transplanted

    شکل سوم:

    transplanted

    سوم‌شخص مفرد:

    transplants

    وجه وصفی حال:

    transplanting

    شکل جمع:

    transplants

    معنی transplant | جمله با transplant

    noun verb - transitive verb - intransitive adverb C2

    نشاکردن، درجای دیگری نشاندن، مهاجرت کردن، کوچ‌دادن، نشا زدن، (جراحی) پیوند زدن، عضو پیوند شده، فراکاشتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    He traps and transplants beavers to the other sections of the state.

    او بیدسترها را به دام می‌اندازد و در بخش‌های دیگر ایالت اسکان می‌دهد.

    He wished to transplant his family to Canada.

    آرزو می‌کرد که خانواده‌ی خود را در کانادا ماندگار کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Dr. Delpino transplanted one twin's kidney to the other.

    دکتر دلپینو کلیه‌ی یکی از دوقلوها را به دوقلوی دیگر پیوند زد.

    The operation to transplant a heart is now fairly common.

    جراحی پیوند قلب اکنون نسبتاً عادی است.

    a heart transplant

    پیوند قلب

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد transplant

    1. verb relocate
      Synonyms:
      move transfer shift remove displace resettle emigrate immigrate uproot reorient readapt reset recondition revamp transpose graft
      Antonyms:
      save preserve

    لغات هم‌خانواده transplant

    noun
    plant, transplant, transplantation, plantation, planter
    verb - transitive
    plant, transplant

    سوال‌های رایج transplant

    گذشته‌ی ساده transplant چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده transplant در زبان انگلیسی transplanted است.

    شکل سوم transplant چی میشه؟

    شکل سوم transplant در زبان انگلیسی transplanted است.

    شکل جمع transplant چی میشه؟

    شکل جمع transplant در زبان انگلیسی transplants است.

    وجه وصفی حال transplant چی میشه؟

    وجه وصفی حال transplant در زبان انگلیسی transplanting است.

    سوم‌شخص مفرد transplant چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد transplant در زبان انگلیسی transplants است.

    ارجاع به لغت transplant

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «transplant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transplant

    لغات نزدیک transplant

    • - transpiration
    • - transpire
    • - transplant
    • - transplantable
    • - transplantation
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.