آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Transpose

trænˈspoʊz trænˈspəʊz

معنی transpose | جمله با transpose

noun verb - transitive

پس‌وپیش کردن، قلب کردن، مقدم و مؤخر کردن، (ریاضی) به طرف دیگر معادله بردن

noun verb - transitive

ترانهادن، پس و پیش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

He inadvertently transposed the "e" and the "i" in "weird".

ندانسته "e" و "i" را در واژه‌ی "weird" پس و پیش نوشت.

transposed matrix

ماتریس فرانهاده (ترانسپزه)

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد transpose

ارجاع به لغت transpose

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transpose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transpose

لغات نزدیک transpose

پیشنهاد بهبود معانی