آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Waken

ˈweɪkən ˈweɪkən

معنی waken | جمله با waken

noun

بیدار کردن، بیدار شدن، بیداری کشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

he wakened on time

به‌موقع از خواب بیدار شد

that song wakened my interest in music

آن سرود علاقه‌ی من را به موسیقی زنده کرد

نمونه‌جمله‌های بیشتر

suddenly I wakened to the point that I was alone and unarmed

ناگهان به این نکته واقف شدم که تنها و بی‌اسلحه هستم

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد waken

  1. verb stop sleeping
    Synonyms:
    Antonyms:

ارجاع به لغت waken

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «waken» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/waken

لغات نزدیک waken

پیشنهاد بهبود معانی