با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Kindle

ˈkɪndl ˈkɪndl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    kindled
  • شکل سوم:

    kindled
  • سوم شخص مفرد:

    kindles
  • وجه وصفی حال:

    kindling

توضیحات

همچنین می‌توان از enkindle به‌ جای kindle استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    روشن شدن، گرفتن، برافروختن
    • - To kindle the fire, you must fan it.
    • - برای گیراندن آتش باید آن را باد بزنی.
    • - Wet wood does not kindle easily.
    • - چوب‌تر به آسانی افروخته نمی‌شود.
    • - Her speech kindled the students' interest.
    • - نطق او علاقه‌ی شاگردان را برانگیخت.
    • - The birth of Hassan kindled a new hope in the hearts of his parents.
    • - تولد حسن امید تازه‌ای در دل والدینش برانگیخت.
    • - His eyes were kindling with joy.
    • - چشمانش از خوشی برق می‌زد.
    • - Admiration kindled his pale face.
    • - تحسین چهره‌ی رنگ‌پریده‌ی او را برافروخته کرد.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد kindle

  1. verb start a fire
    Synonyms: blaze, burn, fire, flame, flare, glow, ignite, inflame, light, set alight, set fire
    Antonyms: extinguish, put out
  2. verb excite, incite
    Synonyms: agitate, animate, arouse, awaken, bestir, burn up, challenge, egg on, enkindle, exasperate, fire up, foment, get smoking, induce, inflame, inspire, key up, provoke, rally, rouse, sharpen, stimulate, stir, thrill, turn on, wake, waken, whet, work up
    Antonyms: disenchant, turn off

ارجاع به لغت kindle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kindle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kindle

لغات نزدیک kindle

پیشنهاد بهبود معانی