گذشتهی ساده:
incitedشکل سوم:
incitedسومشخص مفرد:
incitesوجه وصفی حال:
incitingبرانگیختن، شوراندن، تحریک کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The coach's inspiring words incited the team, motivating them to give their all in the game.
سخنان الهامبخش مربی اعضای تیم را شوراند و آنها را تشویق کرد تا تمام تلاش خود را در این بازی به کار بگیرند.
The provocative article incited a heated debate among readers.
این مقالهی تحریکآمیز بحث داغی را در میان خوانندگان برانگیخت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «incite» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incite