آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Set Off

معنی set off

phrasal verb

سفر آغاز کردن، شروع کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

مشاهده
phrasal verb

(در اثر مقایسه) نمایان کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
phrasal verb

تلافی کردن، جبران کردن، عوض دادن، خنثی کردن

phrasal verb

ترکاندن، منفجر کردن

phrasal verb

زیبا کردن، زینت دادن، پیراستن

پیشنهاد بهبود معانی

Collocations

to set off a chain reaction

واکنش زنجیری ایجاد کردن

ارجاع به لغت set off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «set off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/set-off

لغات نزدیک set off

پیشنهاد بهبود معانی