to be embarrassed, to blush, to feel ashamed, to be abashed, to be shy
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خجالت میکشم دوباره از او پول بخواهم
I am embarrassed to ask him for money again
بسیاری از بچهها از والدین خود خجالت میکشند
Many children feel ashamed of their parents
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خجالت کشیدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خجالت کشیدن