گذشتهی ساده:
calmedشکل سوم:
calmedسومشخص مفرد:
calmsوجه وصفی حال:
calmingشکل جمع:
calmsصفت تفضیلی:
calmerصفت عالی:
calmestساکت، آرام، خونسرد، متین، ملایم، بیاضطراب، آسوده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی پیشرفته
After a bit of rest she became calmer.
پساز قدری استراحت آرامتر شد.
Her calm voice made everyone feel safe.
صدای آرام او باعث شد همه احساس امنیت کنند.
آرام، ساکت، بیصدا، خاموش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The city was calm before dawn.
شهر پیشاز طلوع آفتاب آرام بود.
Everything was calm and quiet in the house.
همهچیز در خانه آرام و ساکت بود.
آرام، صاف، بیموج (دریا و آبوهوا)
Yesterday, the weather was calm but today it is windy.
دیروز هوا آرام بود ولی امروز طوفانی است.
The sea is calm tonight.
امشب دریا آرام است.
آرام کردن، ساکت کردن
He was angry and I was trying to calm him down.
او عصبانی بود و من سعی میکردم او را آرام کنم.
The nurse tried to calm the sick child.
پرستار کوشید کودک بیمار را آرام کند.
After the sea calms, you can swim again.
پس از آرام شدن دریا میتوانید دوباره شنا کنید.
I tried to calm her fear.
کوشیدم واهمهی او را کم کنم.
سکوت، آرامش، آسودگی
The calm gradually became boring.
سکوت کمکم ملالآور شد.
In the garden, there was a pleasant calm.
در باغ آرامش دلپذیری حکمفرما بود.
آرام شدن
پس از طوفان هوا آرام میشود، تا پریشان نشود کار به سامان نرسد.
گذشتهی ساده calm در زبان انگلیسی calmed است.
شکل سوم calm در زبان انگلیسی calmed است.
شکل جمع calm در زبان انگلیسی calms است.
وجه وصفی حال calm در زبان انگلیسی calming است.
سومشخص مفرد calm در زبان انگلیسی calms است.
صفت تفضیلی calm در زبان انگلیسی calmer است.
صفت عالی calm در زبان انگلیسی calmest است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «calm» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/calm